به گزارش مرز اقتصاد، به نقل از ایسنا، راهحل بحران آب تنها به سدسازی و بارورسازی ابرها محدود نمیشود و برای تغییر این وضعیت، لازم است باورها و رفتارهای روزمره مردم نیز دگرگون شود. در دو دهه اخیر، بسیاری از نهادهای بینالمللی از جمله سازمان ملل و برنامه محیطزیست UNEP، بارها درباره وقوع «بحران جهانی آب» هشدار دادهاند. افزایش دمای زمین، کاهش چشمگیر منابع آبی تجدیدپذیر، ذوب شدن یخچالها، گسترش بیابانها و خشکسالیهای پیدرپی تصویری هشداردهنده از آینده پیشرو ترسیم کردهاند. ایران نیز در این میان، کشوری است که بر اساس گزارشهای رسمی، بیش از ۷۰ درصد از منابع آبی تجدیدپذیر خود را از دست داده و در فهرست مناطق دارای تنش شدید آبی قرار دارد. اما سوال مهم این است: آیا فقط تغییرات اقلیمی و شرایط جغرافیایی باعث بروز این مشکل شدهاند یا سبک زندگی و فرهنگ مصرف ما هم سهم قابل توجهی دارند؟.
دکتر طاهره رستمی، جامعهشناس و عضو پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی در گفت وگو با ایسنا در پاسخ به این پرسش اظهار می کند: اگرچه تغییرات اقلیمی یک واقعیت غیرقابل انکار است، اما نقش فرهنگ مصرف در بحران آب ایران، به اندازه سیاستهای مدیریتی و شرایط جغرافیایی اهمیت دارد.
رستمی در ابتدای گفتوگو میگوید: جهان امروز در مواجهه با یک بحران زیستی عمیق است، اما میزان تاثیر این بحران بر هر کشور متفاوت است و عمدتاً به نحوه مدیریت مصرف منابع طبیعی و فرهنگ عمومی مردم بازمیگردد. کشورهایی که توانستهاند مصرف را متناسب با ظرفیت منابع خود تنظیم کنند، مقاومت بیشتری در برابر این بحران نشان دادهاند اما متأسفانه در ایران، بسیاری از مردم همچنان با ذهنیتی از وفور و بیپایانی منابع آب زندگی میکنند.
او ادامه میدهد: در بسیاری موارد، به جای مصرف هوشمندانه، شاهد مصرف نمایشی هستیم؛ یعنی اسراف و استفاده غیرضروری از آب بهعنوان نشانهای از تمیزی، رفاه یا حتی جایگاه اجتماعی تلقی میشود. وقتی برای شستن حیاط یا ماشین از شلنگ استفاده میشود یا کولرها بیوقفه روشناند در خانههایی که کسی در آن نیست، ما با یک بحران فرهنگی مواجهیم، نه صرفاً یک بحران زیستمحیطی.
رستمی با اشاره به تجربههای موفق جهانی، از کشور استرالیا به عنوان نمونهای برجسته یاد میکند و می گوید: در دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰، استرالیا با خشکسالی شدیدی روبهرو شد اما با مشارکت دولت، رسانهها، آموزش عمومی و استفاده از فناوریهای نو، توانست الگوی مصرف آب را به طرز قابل توجهی کاهش دهد. اصطلاح water-wise society یا «جامعه خردمند در مصرف آب» از دل همین بحران شکل گرفت.
او تأکید میکند که موفقیت این برنامهها تنها با جریمه و تحمیل قانون ممکن نیست و می افزاید: اگر فقط با اعمال مقررات میشد مصرف را بهینه کرد، امروز همه کشورها بحران را مهار کرده بودنداما تغییر واقعی زمانی رخ میدهد که باورها و ارزشهای فرهنگی تغییر کنند. صرفهجویی ضروری است که به یک سبک زندگی تبدیل شود؛ نشانهای از آگاهی، فرهیختگی و آیندهنگری است.
از نظر این جامعهشناس، فرهنگ عمومی ما هنوز به خاطرات دوران پرآبی وابسته است، در حالی که واقعیت امروز کاملاً متفاوت است و در این باره اظهار می کند: ما هنوز با تصاویری از جویهای روان، باغهای سرسبز و حوضهای لبریز رشد کردهایم؛ تصاویری که در حافظه جمعی ما عمیقاً نقش بستهاند. اما امروز شرایط به کلی تغییر کرده است؛ نیمی از شهرهای ایران در شرایط تنش آبی هستند و منابع زیرزمینی آب که روزگاری پشتوانه اصلی تامین آب کشور بودند، به سرعت رو به کاهش و فرسایش گذاشتهاند. این وضعیت شکننده به تغییر اساسی در فرهنگ مصرف و سبک زندگی ما نیاز دارد، اما متأسفانه بسیاری از رفتارهای روزمره هنوز با این واقعیت هماهنگ نشدهاند. مصرف بیرویه آب در منازل، شستوشوی غیرضروری خیابانها، آبیاری نامناسب باغات و مزارع و عدم رعایت صرفهجویی از جمله عواملی هستند که فشار بر منابع آبی را افزایش دادهاند. دکتر رستمی معتقد است راهحل بحران آب تنها در فناوریهای نوین یا ساخت سدهای بیشتر نیست، بلکه در اصلاح نگرش مردم نسبت به آب و منابع طبیعی نهفته است.
او میگوید: تا وقتی فرهنگ صرفهجویی در آب نهادینه نشود و آگاهی عمومی نسبت به محدودیت منابع بالا نرود، هیچ سیاستی نمیتواند بحران را به طور پایدار کنترل کند.آموزش همگانی، تبلیغات فرهنگی و نقش نهادهای آموزشی و رسانهها در تغییر الگوهای رفتاری از جمله عوامل کلیدی به شمار میروند.
رستمی معتقد است هر فرد در این مسیر مسئولیت دارد و حتی تغییرات کوچک در رفتارهای روزمره میتواند کمک بزرگی به حفظ منابع حیاتی کشور باشد.
او میافزاید: در کشورهای پیشرفته مانند هلند و ژاپن، خانهها به گونهای طراحی میشوند که از سیستم بازچرخانی آب خاکستری بهره میبرند. در مدارس، صرفهجویی بهعنوان یک ارزش فرهنگی آموزش داده میشود. ما هم لازم است این مسیر را پیش بگیریم اما نه با ترساندن مردم، بلکه با دعوت به مشارکت فعال و امیدبخش باید کار را پیش برد.
وقتی از نقش نهادهای فرهنگی و رسانهها پرسیده شد، رستمی چنین پاسخ می دهد: این مسئولیت تنها بر دوش دولت یا وزارت نیرو نیست. هنرمندان، شاعران، معلمان، روحانیون و والدین همه ضرورت دارد وارد این جریان شوند. تغییر فرهنگی زمانی موفق است که در زندگی روزمره مردم نمود پیدا کند؛ نه صرفاً در بنرهای تبلیغاتی یا اعلامیههای رسمی باشد.وقتی کودکی میبیند که پدرش هنگام مسواک زدن شیر آب را میبندد، این تصویر از هزاران توصیه رسمی موثرتر است.
او همچنین به نقش عدالت در مصرف آب اشاره کرده و می گوید: عدالت زیستمحیطی بخش مهمی از فرهنگ مصرف است. وقتی در یک کشور ویلاها و استخرهای بزرگ به طور مکرر آبیاری میشوند، اما در نقاطی دیگر روستاها با تانکر آبرسانی میشوند، حس بیعدالتی شکل میگیرد و اعتماد عمومی کاهش مییابد. فرهنگ مصرف لازم است مسئولانه و همراه با رعایت حقوق دیگران باشد.
رستمی می افزاید: ما همیشه آب را نعمتی همیشگی و بیپایان تصور کردهایم، اما حقیقت این است که آب موهبتی نایاب و شکننده است که حتما با دقت و احترام از آن حفاظت کنیم. هر بار که شیر آب را بیدلیل باز میگذاریم، نه تنها آب را هدر میدهیم، بلکه انگار تیشه به ریشه زندگی و آینده خود و نسلهای بعدی زدهایم. این رفتارهای ساده اما پرهزینه، منابع ما را روز به روز تحلیل میبرد و شرایط فردا را سختتر میکند.
او تأکید میکند: زمان آن رسیده که آگاهانه و مسئولانه مصرف کنیم و هر قطره آب را گرانبها بشماریم. حفظ آب یعنی حفظ زندگی، یعنی حفظ زمین و نعمات آن برای فرزندانمان. بیایید با تغییر رفتارهای کوچک، مانند بستن شیر آب هنگام مسواک زدن، تعمیر شیرآلات خراب و کاهش مصرف غیرضروری، سهم خود را در نجات منابع آبی کشور ادا کنیم. این تلاش کوچک امروز، سرمایه بزرگی برای آینده است. آیندهای پرآب و سرسبز را میتوانیم با دستان خود بسازیم؛ کافی است بخواهیم و باور کنیم که هر یک از ما مسئولیم. آب را هدر نده، بلکه به نسلهایی ببخش که هنوز نیامدهاند اما از تو حق دارند.