گریم ۱۰ ساعته رابرت دنیرو در فیلم «فرانکنشتاین» به کارگردانی کنت برانا، علیرغم شکست در گیشه و نقدهای منفی، به یکی از جنبههای ستایششده این اثر تبدیل شد.
زندگی دوبارهی فرانکنشتاین در سینما
تا سال ۱۹۹۴، شخصیت «فرانکنشتاین» سالها بود که جایگاه برجستهای در فرهنگ عامه داشت، اما فیلم جدید کنت برانا نخستین اقتباس بزرگ هالیوودی از رمان کلاسیک مری شلی در دهههای اخیر محسوب میشد. این پروژه توانست توجههای زیادی را جلب کند: فیلمی با بودجهٔ کلان ۴۵ میلیون دلاری که به نسبت امروز حدود ۱۰۰ میلیون دلار ارزش دارد و پرهزینهترین تولید سینمای بریتانیا در آن سال لقب گرفت. مجلهٔ هالیوود ریپورتر پیش از اکران فیلم نوشت که این اثر باید «گیشهها را در افتتاحیه تسخیر کند».
بازخوردها و شکست غیرمنتظره
با این حال، تنها چند ماه بعد از اکران، همین نشریه فیلم «فرانکنشتاین مری شلی» را «شکستی عظیم» توصیف کرد. دلیل این اتفاق، نقدهای ناخوشایند و عملکرد ضعیف فیلم در گیشه بود. این شکست به حدی تاثیر گذاشت که موجب جدایی برانا از مدیر هنری و تیم کاری خود شد.
گریم استثنایی رابرت دنیرو
با اینکه فیلم نتوانست موفقیتی کلی کسب کند، گریم و طراحی انقلابی چهرهٔ شخصیت «مخلوق» که رابرت دنیرو نقش آن را بازی میکرد، مورد تحسین قرار گرفت. تیم خلاق به سرپرستی دنیل پارکر به لطف طراحی فوقالعادهاش، توانست تنها نامزدی اسکار این فیلم را به دست آورد، هرچند در نهایت این جایزه به فیلم «اد وود» تعلق گرفت.
فرایند خلاقانه و دقیق طراحی
برانا و پارکر برای آمادهسازی نهایی، ۹ ماه زمان صرف کردند تا چهرهای متفاوت و منحصر بهفرد برای «مخلوق» خلق کنند. طراحی نهایی به شکلی بود که دنیرو کاملاً زیر لایههای سنگین پروتز پنهان میشد. گریم این نقش روزانه ۱۰ ساعت زمان میبرد و تجربهای مشابه با فداکاری بازیگرانی چون جیکاب الوردی در نسخههای جدید دلتورو بود. برانا در مصاحبهای، موجود را توصیف کرد: «این شخصیت ترکیبی از اعضای مختلف بدن انسانهاست؛ دو چشم متفاوت، مغز متفاوت و بدنی که از انسانهای متعدد گرفته شده است.»
طراحی زخمهای تکاملی
نمایش چهرهٔ نمادین هیولا در این فیلم، جلوهای تراژیکتر و انسانتر یافت. پارکر و تیم طراحی برای واقعگرایی بیشتر، تغییراتی پویا در ظاهر مخلوق ایجاد کردند. او در کتاب زندگینامهٔ دنیرو اشاره کرد: «در طول داستان، مخلوق به تدریج ترمیم میشود. ابتدا با زخمهای اولیهٔ باز و بدون خون آغاز میکنیم. پس از آن زخمها شروع به خونی شدن و بسته شدن میکنند، سپس بخیهها افتاده و در نهایت زخمها به جای زخم تبدیل میشوند.» این طراحی در مجموع شش مرحلهٔ مختلف داشت که یا رنگآمیزی خاصی اضافه میشد یا حجم و شکل پروتزها تغییر پیدا میکرد.
ارزش تلاش گروهی
اگر از جنبههای دیگر فیلم چشمپوشی کنیم، باید پذیرفت که تلاش گروه هنری برای خلق چنین جلوههای ویژهای کاملاً شایستهٔ آن نامزدی اسکار بوده است.
