آنقدر شاد هستند و از برنامه لذت می‌برند که این شادی به اطرافیان هم منتقل می‌شود و همه با نگاه‌ کردن به این همه پاکی و صفای درون آنها، لبخند بر لب می‌آورند.
خبرگزاری فارس ـ گروه آموزش و پرورش: آنقدر شاد هستند و از برنامه لذت می‌برند که این شادی به اطرافیان هم منتقل می‌شود و همه با نگاه‌ کردن به این همه پاکی و صفای درون آنها، لبخند بر لب می‌آورند. طوری بعد از پایان هر بخش برنامه کف می‌زنند که همه را به نشاط می‌آورند. صلوات‌ها را هم آنقدر بلند و قشنگ ادا می‌کنند که نگاه‌ها مدام به سمت‌شان می‌چرخد و فضا، عطرآگین آن همه محبت می‌شود. من که ردیف پشت سر آنها نشسته‌ام، ذوق زده نگاه‌شان می‌کنم و سر جلو می‌آورم، در گوش‌ یکی از این دخترکان که دوره ابتدایی هستند، می‌گویم: «چقدر شما قشنگ می‌خندید و چقدر قشنگ صلوات می‌فرستید». آرام سرش را به سمتم بر می‌گرداند و می‌پرسد: «تو مادر کی هستی؟». از این حرفش جا می‌خورم اما بعدش با خودم می‌گویم خب در این مراسم، خانواده‌ها با فرزندان‌شان حضور دارند. لبخندی بر لب می‌آورم و پاسخ می‌دهم: «من خبرنگارم». لبش به لبخند می‌شکفد اما چیزی نمی‌گوید و به شادی‌اش می‌پردازد. روی صندلی‌ام بر می‌گردم اما طاقت نمی‌آورم. دوباره به سمتشان کشیده می‌شوم و این بار نام‌شان را می‌پرسم. اسمش مائده است و دوست کناری‌اش را هم باران معرفی می‌کند. می‌گویند روزه‌ایم. لبخند می‌زنم و می‌گویم «حتما روزه کله گنجشکی گرفته‌اید» اما انگار روزه کله گنجشکی برایشان معنا ندارد؛ مصرانه می‌گویند که روزه هستند و در این میان، حواسشان به سمت برنامه کشیده می‌شود. دوباره سراپا شوق می‌شوند و مرا برای لحظاتی فراموش می‌کنند. به مائده می‌گویم: «سر افطار چه آرزویی می‌کنی؟». بدون تأمل می‌گوید: «آرزو می‌کنم برف بیاد». می‌پرسم: «چرا؟» و جوابش مرا به فکر فرو می‌برد: «شاید دیگه نتونم برف رو ببینم». ساعتی بعد از مادر یکی از بچه‌ها شنیدم که مائده به بیماری مبتلا هست که به تدریج بینایی‌اش را از دست می‌دهد و هیچ کاری نمی‌توان برای او انجام داد. آری این دختربچه با خودش فکر می‌کرد شاید دیگر نتواند برف را ببیند. * مدرسه‌ای با ۱۰۰ دانش‌آموز نابینا و نیمه بینا «مهمانی خدا» مراسمی است که دست‌اندرکاران مدرسه نابینایان نرجس برای بچه‌های این مدرسه تدارک دیدند. زهرا عرب سرهنگی مدیر مدرسه نابینایان نرجس می‌گوید: این مدرسه ۱۰۰ دانش‌آموز دارد که ۸۰ دانش‌آموز روزانه و ۲۰ دانش‌آموز شبانه‌روزی هستند. وی دغدغه اصلی را سرویس مدرسه عنوان می‌کند و اظهار امیدواری که مشکلات مدرسه از نظر ساخت و ساز حل شود. یکی از بخش‌های جذاب برنامه، سرود دانش‌آموزان پایه‌های چهارم، پنجم و ششم بود که اجرای تمیز آنها، باعث شد به گرمی مورد تشویق حضار قرار بگیرند. * باید دیوارهای مدرسه استثنایی برداشته شود در بین برنامه‌ «مهمانی خدا» که دانش‌آموزان مدرسه به هنرنمایی می‌پردازند، برخی مسؤولان هم سخنرانی می‌کنند. یکی از آنها معصومه معصومیان معاون آموزش ابتدایی اداره‌کل آموزش و پرورش شهر تهران است. معصومیان به حقوق کودک اشاره می‌کند و اینکه هر بچه‌ای حق دارد در کنار خانواده‌اش باشد. او می‌گوید: «تلاش خودمان را باید بکنیم تا معلمان چند مهارتی تربیت کنیم؛ معلمانی که بتوانند با طیف دانش‌آموزان کار کنند و همه دانش‌آموزان بتوانند استفاده کنند. باید دیوارهای مدرسه استثنایی برداشته شود و آنها در جامعه زندگی کنند». البته این سخنان خانم معاون، به مذاق تعدادی از والدین هم خوش نیامد و می‌گفتند فضای مدارس عادی مهیای حضور دانش‌آموزان نابینا نیست و این بچه‌ها در مدارس عادی آسیب روحی و روانی می‌بینند. * خدایا ما روزه اولی‌ها را دریاب اینجا فرشته‌ها روزه می‌گیرند و چقدر قشنگ و دلنشین درباره روزه‌داری‌شان، سخن بر لب می‌آورند. یکی از این دانش‌آموزان آیلار فرج زاده دانش‌آموز پایه پنجم است که دکلمه‌اش درباره رمضان است و در پایان جمله‌ای می‌گوید که دست‌ها مدام برای تشویقش به هم کوبیده می‌شوند. «خدایا ما روزه اولی‌ها را دریاب». مجری برنامه بعد از پایان دکلمه که البته با خرابی میکروفن همراه بود و چند بار هم قطع و وصلی پیش آمد، خطاب به دانش‌آموزان گفت: «شما ما را دعا کنید که دعای شما برآورده می‌شود» و کاش آنها برای ما دعا کنند.  اما خرابی میکروفن آنقدر ادامه دار شد که فاطمه شاهقلی دانش‌آموز پایه هشتم نتوانست شعرش را به پایان برساند و هول شد و البته در نمایش رادیویی نگین اکبرزاده و فاطمه زهرا صادقی دانش‌‌آموزان پایه ششم با عنوان «مکالمه آشنا» باز هم روایت خرابی میکروفن ادامه یافت که توسط مجری چسب زده شد! ناگفته نماند که این نمایش رادیویی به رغم خرابی میکروفن، با موضوع جذاب وجود خدا و صدای رسا و خوشنوا نگین و فاطمه زهرا، مورد استقبال دانش‌آموزان و خانواده‌ها قرار گرفت. * تلاش برای مهیا نمودن فضا و بستر شکوفایی استعدادها و توانمندی دانش‌آموزان از مسیر مدرسه‌سازی حمیدرضا خان‌محمدی رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور در این مراسم خطاب به دانش‌آموزان و خانواده‌ها می‌گوید: «خدا را شاکرم که در جمع مهربان، خوب، صمیمی و با صفای شما دانش‌آموزان حضور پیدا کرده‌ام و از همه کسانی که در برگزاری این مراسم تلاش کردند به ویژه معلمان، اولیای مدرسه و خیرین تشکر می‌کنم». وی با تقدیر از برنامه های خوب اجرا شده به همت دانش آموزان مدرسه، ادامه می‌دهد: «شما گرچه از دیدن محروم هستید اما از نعمت واقعی بینایی برخوردارید و ما تلاش می‌کنیم شرایط رشد و پیشرفت شما را مهیا کنیم. عهد می‌بندیم به صورت فصلی در جمع دانش‌آموزان مدارس استثنایی حضور پیدا کنیم و خوشحالیم اولین دیدار را در این ماه مبارک و در جمع شما هستیم». رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور با اشاره به استعدادهای بسیار خوب در بین دانش آموزان استثنایی، اظهار می‌دارد: «خداوند به ما توفیق دهد در امر مدرسه سازی، فضا و بستر شکوفایی استعدادها و توانمندی دانش آموزان را مهیا کنیم تا انشاالله شاهد موفقیت ها و فارغ التحصیلی شما در مراتب عالی باشیم». دیگر نزدیک اذان مغرب شده است؛ دعای فرج توسط ستایش دهقانپور دانش‌آموز پایه پنجم قرائت می‌شود و آنقدر قشنگ می‌خواند که همه منقلب می‌شوند. پدر ستایش که شاید جزو اندک پدران حاضر در مراسم است، چون پروانه دور دخترش می‌چرخد و در حین اجرای برنامه فرزندش هم فیلم می‌گیرد. آنقدر با افتخار او را در آغوش می‌کشد که حس زیبای پدر و دختری را کمتر می‌توان به این قشنگی به تصویر کشید. اینجا حس عجیبی حاکم است. انگار زمان ایستاده است و در گوشه‌ای از بهشت به تماشای فرشته‌ها آمده‌ای. فرشته‌های زمینی که گرچه چشمانشان قادر به تماشای ظواهر این دنیا نیست اما دنیای‌شان زیباتر و رنگی‌تر از خیلی از انسان‌هایی است که دو چشم به ظاهر بینا دارند. پایان پیام/ ت ۷۵۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *