یک پژوهشگر ادبی با بیان اینکه در ایران سالانه حدود ۱۰۰ هزار عنوان کتاب منتشر می‌شود، گفت: انتشار تعداد عناوین بالا در سال، موجب نیاز به ارائه کتاب‌ها در شبکه توزیع گسترده می‌شود، در نتیجه از درصد حق‌التالیف اهالی قلم کاسته و به درصد شرکت‌های پخش افزوده می‌شود.

به گزارش مرز اقتصاد و به نقل از خبرگزاری ایرنا ؛

روز قلم، می‌تواند بهانه‌ای باشد برای پرداختن به مسائل و مشکلات نویسندگان، مترجمان و شاعرانی که در کتاب‌هایشان جهانی را می‌سازند، اما ممکن است در زندگی حقیقی نتوانند زندگی در شانشان داشته باشند. از سال ۱۳۸۱ چهاردهم تیرماه به پیشنهاد انجمن قلم ایران و تصویب شورای فرهنگ عمومی به عنوان «روز قلم» در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران به ثبت رسید. این در حالی است که شاید معیشت را بتوان از مهم‌ترین مشکلات اهالی قلم در نظر گرفت.

در روز قلم گفت‌وگویی با احسان رضایی نویسنده و پژوهشگر ادبی پیرامون مسائل و مشکلاتی که نویسندگان، مترجمان و شاعران با آن مواجه هستند، انجام شد که در ادامه می‌خوانید.

می‌گویند حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد از قیمت پشت جلد کتاب به نویسندگان اختصاص داده می‌شود، این مساله باعث می‌شود که نویسنده نتواند روی آثارش تمرکز کند، چراکه باید برای تامین زندگی کار دیگری انجام دهد. به نظر شما این روند چه تاثیری روی آثار به جا مانده از نویسندگان، مترجمان و شاعران می‌گذارد؟

ضایی: فکر می‌کنم درصد را زیاد حساب می‌کنید؛ این درصد برای نویسندگان و مترجم‌ها، رقمی بین پنج تا ۱۵ درصد است. البته پنج درصد برای موارد خاصی است که کتاب تصویرسازی و گرافیک فراوانی دارد.

در کشور ما سهمی که نویسنده از قیمت پشت جلد کتاب خود دریافت می‌کند، به دلایل مختلف پایین‌تر از متوسط جهانی است. در اغلب کشورهای دنیا حدود یک‌سوم قیمت پشت جلد برای نویسنده و مترجم در نظر گرفته می‌شود. اما اینجا به دلیل نداشتن شبکه توزیع درست، گروهی به نام شرکت‌های پخش به زنجیره تولید کتاب اضافه شده است. بنابراین از سهم گروه‌های مختلف کم می‌شود تا پخشی‌ها هم از سود کتاب استفاده کنند. این در حالی است که در بیشتر کشورها فقط نویسنده، ناشر و کتاب‌فروش هستند که سهمی از کتاب برمی‌دارند.

ضایی: تعداد عناوین منتشر شده بازار نشر ما در یک سال، به طور متوسط ۱۰۰ هزار عنوان اعلام شده است که بیشتر از ۶۰ هزار عنوان چاپ نخست کتاب و باقی تجدید چاپ است. خُب این تولیدات فراوان، راهی برای فروش پیدا نمی‌کنند. الان اگر کتاب‌فروشی‌های الکترونیک را هم در نظر بگیریم، نزدیک ۹۰ تا ۱۰۰ هزار عنوان کتاب وارد چرخه پخش و فروش ما می‌شود.

اینجا پدیده نمایشگاه کتاب و الزام اینکه باید به شکل فروشگاه فعالیت کند، شکل می‌گیرد؛ زیرا تعداد زیادی از عنوان‌های کتاب، وارد شبکه پخش و کتاب‌فروشی‌ها نمی‌شود. در ایران توزیع درستی برای کتاب نداریم. به همین دلیل نیاز به واحدهایی به نام پخش کتاب شکل می‌گیرد.

اینطوری سهم نویسنده از اثرش کم می‌شود؟

رضایی: این هم یکی از عوامل است. بببینید، سه‌تا از کتاب‌های خود من هر سال یا هر یک سال و نیم تجدید چاپ می‌شود، درصدی که از تجدید چاپ این سه کتاب پرداخت می‌کند، حتی هزینه یک ماه را هم تامین نمی‌کند.

این در حالی است که من نویسنده حرفه‌ای هستم، به این معنی که حرفه من نوشتن است و از راه نوشتن روزگارم را می‌گذرانم اما جای کتاب باید برای نشریات و سایت‌ها و برنامه‌های تلویزیونی و هر جای ممکن بنویسم.

حافظ یک کتاب داشت

به نظر شما برای اصلاح این روند باید چه کار کرد؟ شرکت‌های پخش ازبین بروند؟ آیا این روند قابل اصلاح است؟

رضایی: به نظرم این اتفاق همراه کاهش عدد به ۱۰۰ هزار عنوان در سال شکل نمی‌گیرد. ما هنوز تعداد عناوین بالاتر و کمیت را مزیت می‌دانیم و به آن افتخار می‌کنیم. مسئولان آمار تعداد عناوین بالا را ارائه می‌دهند، ناشران اعلام می‌کنند که در یک سال چه تعداد کتاب منتشر کردند و حتی اهالی قلم به تعداد کتاب‌هایی که منتشر کردند، افتخار می‌کنند. در حالی که بزرگان ادبیات فارسی ما افرادی هستند که با یک کتاب ادبی شناخته می‌شوند.

حافظ یک کتاب داشت که خودش هم آن را تدوین و گردآوری نکرد، بلکه شمس‌الدین محمد گل‌اندام که دوستش بود دیوان او را جمع‌آوری کرده است. فردوسی فقط یک عنوان کتاب دارد و سعدی دو عنوان کتاب نوشت و بعدها از اشعارش دیوانی جمع شد. تعداد عناوین کتاب بزرگان ادبی ما واقعا پایین است. باید در نظر داشت که تعدد و کمیت همیشه کمک کننده نیست و خیلی از اوقات باعث آسیب می‌شود.

تعداد بالای عناوین چاپ‌شده در یک سال باعث می‌شود که ویترین کتاب‌فروشی‌ها شلوغ شود، کتاب‌های خوب دیده نشوند یا دیر دیده شوند. همچنین ناشران به دلیل تعدد عناوین با مسائل مختلف درگیر می‌شود.

فکر می‌کنم اگر ناشران در انتخاب کتاب برای انتشار سخت‌گیری داشته باشند و کتابی را منتشر کنند که از نظر کیفی ارزشمند باشد، اتفاق‌های بهتری می‌افتد.

باز آمار دیگری که یادم آمد، دبیرخانه جایزه جلال‌آل‌احمد، در سال ۱۳۹۹ حدود ۹۵۰ عنوان رمان و داستان بلند را شمارش و در دبیرخانه جمع‌آوری کرده بودند. خودتان بگویید از ابتدای داستان فارسی مدرن که از سال ۱۳۰۰ و داستان «فارسی شکر است» محمدعلی جمالزاده، تا به امروز، آیا ۹۵۰ عنوان رمان جذاب و خواندنی داشتیم؟

انتشار ۱۰۰ هزار عنوان کتاب در سال آسیب است

اگر در یک سال ۱۰۰ هزار عنوان کتاب منتشر می‌شود، این یک آسیب است. باید بررسی شود که چه مشکلی موجب شکل‌گیری آن شده است. نمی‌گویم که مردم نباید بنویسند زیرا حق هر کسی است که بخواهد کتابش منتشر شود؛ اما خواننده هم این حق را دارد که کتاب‌های خوب وارد کتاب‌فروشی‌ها شود.

این مسائل مانند زنجیره به هم مرتبط هستند و آسیب‌های دیگر را به وجود می‌آورد. وقتی همه عناوین کتاب‌های کتاب‌فروشی‌ها دیده نمی‌شود، نیاز به یک فروشگاه بزرگ مانند نمایشگاه کتاب است. وقتی نمایشگاه کتاب فروشگاه می‌شود، فرصت دیده شدن و عقد قراردادهای جدید میان ناشران و نویسندگان از بین می‌رود. اینها مانند یک زنجیره به هم وصل هستند.

حافظ و سعدی از راه تدریس و کتابت ارتزاق می‌کردند

بحث بزرگان ادبیات فارسی شد، این را هم بگویید که سبک زندگی سعدی و حافظ به چه شکل بود، آن‌ها شاعران شناخته شده‌ای بودند که کتاب منتشر نمی‌کردند، پس چطور زندگی می‌کردند؟

رضایی: اطلاعات ما درباره زندگی این دو شاعرِ برجسته مثل دیگر مفاخر فرهنگیان دقیق نیست؛ اما چیزی که به نظر می‌رسد این است که این دو بزرگوار به دو روش ارتزاق می‌کردند. یکی درس دادن بود، چراکه در حوزه علوم اسلامی عصر خودشان متبحر بودند، سعدی شیخ و فقیه بود و در مسجد جامع بعلبک درس تفسیر قرآن می‌داد. و درباره حافظ هم دوستش شمس‌الدین محمد گل‌اندام گفته که عمرش را به درس قرآن و تحصیل قوانین عجم و عرب یعنی فارسی و عربی گذراند. به نظر می‌رسد که تدریس یکی از روش‌های زندگی آن‌ها بوده است.

همچنین نسخه‌ای از خمسه امیر خسرو دهلوی پیدا شده است که نشان می‌دهد سه منظومه از پنج منظومه را شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی کتابت کرده است. یکی دیگر از روش‌های ارتزاق این‌ بزرگان‌ کتابت نسخه بوده است. این کاری بود که تا همین یک قرن پیش هم رایج بود، چراکه صنعت چاپ رواج نداشت، کتاب رونویسی می‌شد. احتمال اشتباه در کتابت افرادی مانند حافظ و سعدی هم که دقیق و ادیب بودند، پایین‌تر بود. این را درباره بسیاری از نویسندگان دیگر هم می‌دانیم برای مثال قدیمی‌ترین کتاب کامل به خط فارسی توسط اسدی توسی کتابت شده است. به نظر می‌رسد این دو روش اصلی ارتزاق این بزرگان در عصر خود بوده است.

اگر سعدی و حافظ در روزگارما زندگی می‌کردند، ضمن اینکه فکر می‌کنم همیشه سخن سعدی شیرین و کاملا معاصر است، اما آن‌ها هم با مسائل اقتصادی زیادی مواجه می‌شدند. خاطرم هست غلامرضا طریقی، دوست شاعر ارجمندم خوابی دیده بود که در آن حافظ در بنگاه معاملات ملکی دنبال اجاره خانه بوده و دوست ما رفته گفته آقا این آدم رو می‌شناسی؟ این بزرگترین شاعر تاریخ ایران است! و بنگاه‌دار گفته بزرگ‌ترین شاعران هم باشد باید هزینه اجاره را بدهد! فکر می‌کنم این خواب، چندان هم دور از واقعیت نیست. ما شعر بسیاری از بزرگان هم‌روزگار خودمان را از حفظیم، برای همدیگر می‌خوانیم و آن‌ها را دوست داریم اما همه این اساتید در طول زندگی با مشکلات معیشتی مواجه بودند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *