به گزارش مرز اقتصاد و به نقل از خبر آنلاین
این نویسنده درباره تصورش از آیندهای بدون ادبیات اظهار کرد: اینکه آینده را اگر بدون ادبیات تصور کنیم، چه خواهد شد و یا جامعه چه وضعیتی پیدا خواهد کرد، به نظرم اصلا امکانپذیر نیست که آیندهای بدون ادبیات وجود داشته باشد. دلیل این موضوع نیز به ماهیت انسان برمیگردد.
او سپس گفت: تاریخ نشان میدهد انسان همیشه با داستان، چه به شکل اسطوره، چه افسانه و چه داستانهای جادویی زندگی کرده و این موضوع تا دنیای مدرن ادامه پیدا کرده است. آنگونه که انسان الان هست و ما میشناسیم، یعنی صاحب احساس و اندیشه، امکان ندارد بدون ادبیات بتواند زندگی کند.
اکبریانی تأکید کرد: به نظرم آینده هیچگاه بدون ادبیات نخواهد بود، مگر اینکه ماهیت انسان عوض شود؛ مثلا هوش مصنوعی بیاید و جای انسان را بگیرد که بحث دیگری میطلبد. ولی انسان با ماهیتی که شاهدش هستیم، امکان ندارد از ادبیات جدا شود و روزی برسد که آیندهای بدون ادبیات داشته باشیم.
او با بیان اینکه «فرض محال که محال نیست» و اگر به فرض محال ادبیاتی نداشته باشیم، گفت: در این صورت بخشی از احساس و اندیشه انسانی غیرفعال میشود. فکر میکنم یکی از تأثیرات ادبیات این است که بخش بزرگی از اندیشه و احساسات انسان را فعال میکند. اگر بر فرض محال ادبیات نباشد فکر میکنم انسان بخش بزرگی از احساس و اندیشهاش را از دست میدهد.
نویسنده «عصبکشی»، «آرامبخش میخواهم»، «هذیان» و «چهره مبهم» در ادامه بیان کرد: انسان از ابتدا اندیشه، احساس، روح و روان و زندگی اجتماعی داشته و با طبیعت در ارتباط بوده است. انسان آروزهایش، ندانستن دلیل اتفاقات و همه نداشتههایش را در قالب داستان ترسیم میکند، قهرمانها و اسطورهها را میسازد که در آرزویش است به آنها برسد یا در طبیعت چیزهایی میدیده اما دوست داشته بهگونهای دیگر باشد، یا دوست داشته شاهد تغییرات غیرطبیعی باشد که نمیتواند در واقعیت اتفاق بیفتد و به داستان جادویی رو میآورد. در گذشته انسان نیازهایی را که در واقعیت نمیتوانسته به آنها پاسخ بدهد، در قالب داستان به آنها رسیده و آنها را برای خود ساخته است.
محمدهاشم اکبریانی در ادامه اظهار کرد: در دنیای جدید رمان بیشتر دنیای واقع را نشان میدهد اما به شکلی که خواننده آرزو دارد چنین دنیایی را ببیند؛ مثلا دنیا را عمیقتر ببیند، اگر غمی هست، غم را درست و عمیقتر با احساسات بیشتر و اندیشه ژرفتری ببیند، رمان جدید چنین چیزی را به او میدهد. میتوان گفت در گذشته ادبیات آنچه را انسان نداشت به او میداد و امروزه ادبیات آنچه را انسان دارد، عمیقتر و احساسیتر نشان میدهد.