در وِرست یکی از روستاهای ترانسیلوانی کشور رومانی ماجراهای مرموزی در حال وقوع است که منشا همه آنها قلعه متروکه و مخوفی معروف به قلعه کارپاتهاست. اهالی ورست بر این باورند که این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است، از این رو احدی جرات نمیکند حتی به آنجا نزدیک شود.
به گزارش مرز اقتصاد ؛قلعه کارپات ها، رمانی نوشته ژول ورن است که نخستین بار در سال ۱۸۹۲ چاپ شد.
کتاب اینگونه آغاز می شود: این داستان غیرواقعی نیست، فقط کمی خیالپردازانه است، آیا به دلیل نامحتمل بودنش باید نتیجه بگیریم که حقیقت ندارد؟ اگر این کار را بکنیم دچار خطا شده ایم، ما در زمانی به سر می بریم که هر چیزی ممکن است، حتی حق داریم بگوییم که همه این اتفاقات رخ داده است. اگر چه شاید امروز داستان ما باور کردنی به نظر نیاید، فردا به لطف دستاورد های علمی ای که از آن آیندگان است باور پذیر می شود…
در روستای ورست واقع در کوه های کارپاتِ منطقه ترنسیلوانیا، اتفاقاتی عجیب و اسرارآمیز در حال وقوع است و ساکنین روستا اعتقاد دارند که شیطان، قلعه نزدیک محل زندگیشان را به تسخیر خود درآورده است. کنت فرانتز دوتلک که به تازگی به این منطقه آمده، از داستان های مربوط به این اتفاقات عجیب به وجد می آید و تصمیم می گیرد خودش به قلعه برود و اوضاع را بررسی کند.
دوتلک درمی یابد که مالک قلعه، یکی از آشنایان او یعنی مردی به نام رادولف دوگورتز است. این دو نفر سال ها قبل، برای به دست آوردن عشق و علاقه بانویی به نام لاستیلا با هم رقابت می کردند. کنت دوتلک تصور می کرد که لاستیلا مرده است اما به هنگام ورودش به قلعه، با تصاویر این زن و صدای او را رو به رو می شود…
مردم بر این باورند که افتادن آخرین شاخۀ درخت راشِ نزدیک قلعه مصادف خواهد شد با نابودی و ویرانی قلعه. تا اینکه یک روز فریکِ چوپان، به لطفِ دوربینی دوچشمی، میبیند که دود از دودکش قلعه برمیخیزد و این اتفاق به شایعاتی دامن میزند حول اینکه آیا موجوداتی انسانی آنجا ساکن شدهاند یا موجوداتی ماورایطبیعی. اهالی روستا به قدری کنجکاو میشوند که تصمیم میگیرند دل را به دریا بزنند و راهی آن قلعۀ مرموز شوند، بلکه از راز آن سردربیاورند. اما چه کسی جرات میکند؟ فقط نیک دک، جنگلبان شجاع، و دکتر پاتاک، البته دومی بهاجبار. اما…
در این داستان با شخصیتهای جذابی آشنا میشویم از جمله بارون رودولف دوگورتز، آخرین بازماندۀ خاندان دوگورتز و مالک قلعۀ کارپاتها، و فرانس دوتِلِک، نجیبزدهای عاشقپیشه، که اگر نبود جسارت و نیز شیفتگیِ او نسبت به داستانهای اسرارآمیز، راز ساکنانِ قلعه هرگز فاش نمیشد.
گفته می شود برام استوکر، نویسندۀ ایرلندی، از این رمان ژول ورن برای نوشتن رمان خودش دراکولا در سال ۱۸۹۷ الهام گرفته و نیز فیلمی بر اساس این کتاب در سال ۱۹۸۱ ساخته شده است.
ژول ورن از برترین و پرفروش ترین نویسندگان ادبیات فرانسه است. ژول ورن (Jules Verne) در ۸ فوریه سال ۱۸۲۸ در شهر نانت فرانسه دیده به جهان گشود. از او به عنوان بنیانگذار ژانر علمی تخیلی مدرن یاد میشود. زمانی که ژول ورن جوان بود، پدرش او را به پاریس فرستاد تا ژول ورن جوان در آنجا حقوق بخواند. اما ژول ورن در پاریس عاشق ادبیات و تئاتر شد. او در بین سالهای ۱۸۵۲ تا ۱۸۵۴ به عنوان دستیار در صحنههای تئاتر کار میکرد. در این برهه، او تعداد زیادی نمایشنامه نوشت و همینطور تعدادی داستان کوتاه و جستار علمی در مجلات چاپ کرد.
ژول ورن در سال ۱۸۵۷ ازدواج کرد و چند سالی به عنوان کارگزار در بازار سهام پاریس مشغول شد. هر چند شغل ژول ورن در آن زمان نویسندگی نبود، او علاقهی خود را رها نکرد. او باز هم مینوشت و برای تحقیقات به کتابخانهی ملی فرانسه میرفت. او آرزو داشت که به شیوهای جدید رمان بنویسد و در آن حقایق علمی را با داستانهای ماجراجویانه درهم بیامیزد. در سال ۱۸۶۲، ژول ورن با شخصی به نام پیر هتزل آشنا شد. همین آشنایی باعث شد که باب تازهای در زندگی ژول ورن باز شود.
پیر هتزل ناشر بود و با ژول ورن توافق کرد که نخستین رمان ژول ورن را با نام «سفرهای شگفتانگیز» منتشر کند. طولی نکشید که این رمان به محبوبیت جهانی دست پیدا کرد و پرفروش شد. پس از موفقیت این رمان، هتزل به ژول ورن قراردادی طولانیمدت را پیشنهاد کرد و از او خواست که رمانهای علمی-تخیلی بیشتری بنویسد. ورن پس از این پیشنهاد عطای بازار سهام را به لقای آن بخشید و به نویسندهای تماموقت تبدیل شد. همکاری هتزل با ژول ورن بیش از ۴۰ سال به طول انجامید و در این سالها ژول ورن بیش از ۶۰ کتاب نوشت. ژول ورن در ۲۴ مارس سال ۱۹۰۵ در آمیان فرانسه و در ۷۷ سالگی درگذشت.
ژول ورن از بنیانگذاران ژانر علمی و تخیلی مدرن است و در این ژانر کتابهای جذابی نوشته است. از جمله دور دنیا در هشتاد روز، بیست هزار فرسنگ زیر دریا، سفر به مرکز زمین، پنج هفته در بالن و از زمین تا ماه از جمله آثار ژول ورن در این ژانر است.
قلعه کارپات ها با ترجمه فرزانه مهری در ۲۳۹ صفحه توسط انتشارات ققنوس وارد بازار کتاب شده است.
فرزانه مهری مترجم ادبیات کودک و نوجوان و مجسمه ساز متولد سال ۱۳۴۵ می باشد. است. او دوره دبیرستان را در مجتمع رازی که مدرسه ای فرانسوی زبان بود، گذرانده و در فرانسه رشته دندان پزشکی خوانده است. به این سبب به زبان فرانسه تسلط دارد و کتاب هایی را از این زبان به فارسی برگردانده است که می توان مجموعه «مانولیتو» نوشته الویرا لیندو، «دعوا نکنیم… گفت و گو کنیم» نوشته سیلوی ژیرارده «مامی جون کم حافظه» نوشته هروه ژوان را می توان نام برد.
مهری کار خود را با ترجمه کتاب هایی برای کودکان خود آغاز کرد. نخستین کتاب او در سال ۱۳۷۸ منتشر شد.
پیش از این رمان «پانصد میلیون ثروت بانو بیگم» نوشته ژول ورن نیز توسط او ترجمه شده است.
منبع ؛ ایرنا
جالب بود
ممنون
خیلی جالب بوددددد
ممنون از شما