شوهر ستارهشوهر ستاره

«شوهر ستاره» فیلمی با شخصیت‌های درون‌گراست که فیلمنامه نمی‌تواند جهان خاص آنها را به شیوه‌ای دراماتیک به تصویر بکشد. متاسفانه آن زیرکی و فنون فیلمنامه‌نویسی که برای ساخت آثاری از این دست رعایت می‌شود، در این کار به چشم نیامد تا فیلمی که می‌بایست لحنی زنانه داشته باشد، در نشان‌گذاری کردن این تصویر، ناکام بماند.

اصولا فیلم‌هایی که شخصیت‌های اصلی آنها، تیپیکال درونی دارند، باید وجوه روانشناختی دقیق و ظریفی را در پروسه فیلمنامه‌نویسی مراعات کنند. آدم‌هایی با روحیات درون‌گرا، کمتر صحبت می‌کنند و کنش‌مندی آنها، چندان معطوف به اکت‌های بیرونی نیست. بنابراین داستان نیاز دارد تا برای فرار از سکون و ریتم کند، چگالی جذابیت خود را بیشتر کرده تا بتواند مخاطبش را سرگرم کند.

آنچه سبب شد تا نیمه نخست فیلم برای مخاطب آزاردهنده نباشد، وفور سکانس‌های کوتاه و پاس‌کاری خرده‌داستان‌ها با یکدیگر است که به یک کلونی گذرا برای فرار از رکود داستانی تبدیل شد«شوهر ستاره» دقیقا از این ناحیه ضربه می‌خورد. دقایقی طولانی را تلف می‌کند تا به مخاطب نشان دهد ستاره (فریبا نادری) انسانی تنهاست. این لحظات که تقریبا نیمه ابتدایی فیلم را شامل می‌شود، فاقد جذابیت‌های داستانی است و اتفاق چندانی را به خود نمی‌بیند. آنچه اما سبب می‌شود تا این نیمه برای مخاطب، آزاردهنده نباشد، وفور سکانس‌های کوتاه و پاس‌کاری خرده‌داستان‌ها با یکدیگر است که به یک کلونی گذرا برای فرار از رکود کامل داستانی تبدیل شد و حداقل مزیت آن، این بود که حوصله مخاطب سر نرفت.

متعاقب چنین روندی، «لحن زنانه» که باید در همین نیمه، پایه‌های خود را محکم می‌کوبید، نتوانست به وزنه سنگین فیلم تبدیل شود و خلاء درام، بیش از این لحن زنانه، خود را به مخاطب حقنه کرد.

در نیمه دوم، اگرچه روند داستانی، شتاب بیشتری پیدا می‌کند اما باز هم شاهد همین روند کم‌تحرک در پیشبرد درام هستیم. دغدغه‌ها چندان برای مخاطب مشخص نمی‌شود و گویی شرایط به نحوی پیش می‌رود که هیچ چیزی شخصیت‌ها را خوشحال نمی‌کند. این میزان ماتم، برای مخاطب حلاجی نمی‌شود و انگیزه کافی را در آنها نمی‌پروراند. بنابراین ما تنهایی را از روی دغدغه‌مندی نمی‌بینیم و این سکوت کشدار فیلم است که می‌خواهد این باور را در مخاطب دیکته کند.

شوهر ستاره؛ شکست پروژه «لحن زنانه»

حامد بهداد این فیلم، یک بازی کنترل‌شده درونی دارد که علیرغم کوتاه بودن، به چشم می‌آید. فریبا نادری نتوانسته نقش محوری خود را به دلیل نبود بداعت‌های نوشتاری چندان خوب از آب درآورد. موسیقی فیلم ازجمله نکات قابل‌اعتنای اثر است که در همان معدود لحظاتی که جاری است می‌تواند مکمل خوبی برای باورپذیری روحیه تنهایی اثر باشد.

ابراهیم ایرج‌زاد پس از ساخت دو درام ملتهب، این‌بار نتوانست توفیق خود را برای سومین‌بار تکرار کند. او در «شوهر ستاره»، یک روند روانشناختی متفاوت با آن دو فیلم را در پیش گرفت و متاسفانه نتوانست به یک فیلمنامه جان‌دار و باقوام دست یابد و به این ترتیب، موفق نشد تا هت‌تریک موفقی را در کارنامه خود شاهد باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *