معاون پیشین آسیا، اقیانوسیه و مشترکالمنافع وزارت امور خارجه گفت: ارزیابی اهمیت نشست پکن بستگی به اقدامات آینده دارد و باید دید با فراز و نشیبهای آینده فضا به کدام سمت حرکت خواهد کرد. پارامترهای بسیار مهمتری در این مسیر وجود دارد که ما باید تلاش کنیم که هدف گذاری طرف مقابل را خنثی کنیم و نگذاریم مکانیسم ماشه فعال شود.
نشست سه جانبه ایران، چین و روسیه در سطح معاونین وزارت امور خارجه سه کشور، با تمرکز بر تحولات مرتبط با موضوع هستهای و رفع تحریمها روز جمعه (۲۴ اسفندماه) در پکن برگزار شد و سه کشور در پایان این نشست، با صدور بیانیهای با اشاره به ضرورت لغو تمامی تحریمهای غیرقانونی یکجانبه، تاکید کردند که تعاملات دیپلماتیک، سیاسی و گفتگوی مبتنی بر اصل احترام متقابل، تنها گزینه عملی و معتبر در پرونده احیای برجام و رفع تحریمهای ایران است. چرا ایران، چین و روسیه در این بازه زمانی چنین نشستی را برگزار کردند؟ پیام این نشست برای تروئیکای اروپایی چیست؟ این پرسش ها را با ابراهیم رحیمپور، معاون پیشین آسیا، اقیانوسیه و مشترکالمنافع وزارت امور خارجه در میان گذاشتیم:
چین از لاک محافظه کاری خود در موضوع هستهای ایران خارج شده است
در حالی که نشست شورای امنیت در خصوص مساله ایران به درخواست انگیس، فرانسه و ایالات متحده که پشت درهای بسته انجام شد، حاکی از آغاز همگرایی غرب در مواجهه با موضوع هستهای ایران تفسیر میشود؛ برگزاری یک نشست در پکن میان ایران، چین و روسیه با چه اهدافی صورت گرفته و چه پیامی برای سایر شرکای برجام و آمریکا خواهد داشت؟
در مقدمه، لازم است به یک نکته مهم اشاره کنم: هیچ اقدام، تحول یا خبری نباید به عنوان مبنای دیپلماسی قرار گیرد. دیپلماسی نتیجه یک مجموعه از حرکات است که کشورها در فضای بینالمللی انجام میدهند و ممکن است با موانع و چالشهایی مواجه شود. بهطور کلی، کسب منافع هر کشور شامل مجموعهای از اقداماتی است که ممکن است خنثیکننده یا مکمل یکدیگر باشند و در نهایت ممکن است به نتیجه مطلوبی منتهی شوند یا نه. بنابراین، معمولاً سوالات به گونهای مطرح میشوند که فرض میکنند یک اقدام خاص منجر به تحولی قطعی شده است؛ اما من چنین برداشتی ندارم.
به طور کلی، تقریباً همه افرادی که تحولات را پیگیری میکنند، بر این باورند که نزدیکی یا همگرایی میان اروپا و ایالات متحده، به ویژه از زمان آغاز به کار آقای ترامپ، واقعیت ندارد. اگر به مواضع ایشان دقت کنیم، مشاهده میکنیم که تفسیرهای متعددی وجود دارد. در پاسخ به سوال شما، باید بگویم که جلسه شورای امنیت به معنای یک واقعه مهم نیست و مجموعه تحولات اخیر در هفتهها و ماههای گذشته ما را به نتیجهای جز وجود تبادل نظرها و بده و بستانها میان کشورها نمیرساند.
دونالد ترامپ در دوره ریاستجمهوری قبلی نیز تحرکاتی در تقابل با اروپا انجام داد که این تقابل با کشورهای قدرتمند این قاره، به ویژه آلمان و فرانسه، به مراتب شدیدتر بود و نتایجی نیز به همراه داشت. در دوره کنونی نیز شاهد تکرار شعار «اول آمریکا» هستیم، که معانی خاص خود را دارد از جمله اینکه آمریکا به دنبال بازگشت به دوران رهبری خود است. بنابراین، مشکل میان اروپا و آمریکا همچنان ادامه دارد و این مسائل از زمان تشکیل اتحادیه اروپا مطرح بوده و پس از آن صحبتهایی درباره تشکیل ناتوی اروپایی نیز مطرح شد.
در میان کشورهای اروپایی، آلمان تمایلاتی به روسیه و ولادیمیر پوتین داشت که نتیجه آن ایجاد خط لوله گاز از روسیه به آلمان بود. این روند از ابتدا نشاندهنده نگرش منفی آمریکا به تشکیل اتحادیه اروپا بود، چراکه میدانست این کشورها در تلاشاند تا از زیر سیطره ایالات متحده خارج شوند. اکنون، در دوران آقای ترامپ، این مسأله بار دیگر در تحولات مربوط به اوکراین و سفرهای آقای زلنسکی و آقای کامرون به آمریکا نمود پیدا کرده است.
تا پیش از بازگشت ترامپ به کاخ سفید، سه کشور اروپایی مدعی موضوع پرونده هستهای ایران بودند، اما حالا که ترامپ درباره ایران اظهاراتی کرده است، موضوع هستهای بهویژه اهمیت بیشتری پیدا کرده است. ما در مهرماه سال جاری با یک ضربالاجل مواجه هستیم که مربوط به انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ و موضوع مکانیسم ماشه است. این موضوع اهمیت بالایی برای ما دارد و به عنوان یک اهرم در دست اروپاییها به شمار میرود که آمریکا کمتر به آن پرداخته است.
در جلسه اخیر شورای امنیت سازمان ملل، آغاز روند یارگیری در این مسیر مشاهده میشود و ابعاد آن به تدریج و تا ۶ ماه آینده مشخص خواهد شد. بنابراین، نشست پکن در این مرحله تعیینکننده نیست و همه چیز به رفتار کشورهای مختلف در آینده بستگی دارد؛ اینکه ۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل چگونه بر سر موضوع ایران به تفاهم میرسند، زیرا در نهایت موضوع مهم مکانیسم ماشه در شورای امنیت بحث و تصمیمگیری خواهد شد.
در حال حاضر، موضوع گفتوگوهای اروپا و ایالات متحده صرفاً ایران نیست و مسئله مهمتر برای هر دو طرف، موضوع اوکراین است. پس از آن، مسائل اقتصادی در دستور کار قرار دارد که آقای ترامپ بر روی آن تأکید کرده و هدف اصلی اوست که باید دید موضوع تعرفهها چگونه پیش خواهد رفت.
یکی از مهمترین پیامهای نشست پکن این است که به نظر میرسد چین با توجه به مشکلات بنیادینی که با ایالات متحده دارد و از رفتار اقتصادی ترامپ رضایت ندارد، اندکی از فضای محافظه کاری فاصله گرفته، از لاک خود خارج شده و وارد عمل شدهاند و این پیام مهم این نشست در پکن است.
اهمیت نشست پکن در شرایط کنونی در مقابله با یارگیریهایی است که در شورای امنیت آغاز شده و قطعاً پیامهایی برای اروپا و آمریکا به همراه دارد. یکی از مهمترین پیامهای این نشست این است که به نظر میرسد چین، با توجه به مشکلات بنیادی که با ایالات متحده دارد و نارضایتی از رفتار اقتصادی ترامپ، از فضای محافظهکاری فاصله گرفته و وارد عمل شده است. این تغییر رویکرد، پیام مهمی برای این نشست در پکن به شمار میرود.
از سوی دیگر، روسیه نیز نمیتواند تصور کند که مشکلاتش با آمریکا حل و فصل شده است و سعی دارد جایگاه خود را در این معادله حفظ کند. در این مدت، اروپا نیز بیکار نمانده و گفتوگوهای آشکار و نهانی را با ایالات متحده آغاز کرده است و در تلاش است تا روابط خود، بهویژه در موضوع اوکراین، را مشخص کند.
با این حال، ارزیابی اهمیت این نشست بستگی به اقدامات آینده دارد و باید دید که با فراز و نشیبهای آینده، فضا به کدام سمت حرکت خواهد کرد. بنابراین، من این جلسه را به تنهایی بسیار مهم نمیدانم و بر این باورم که پارامترهای بسیار مهمتری در این مسیر وجود دارد. ما باید تلاش کنیم تا هدفگذاریهای طرف مقابل را خنثی کنیم و نگذاریم فضا به سمت فعالسازی مکانیسم ماشه حرکت کند، زیرا این مسئله برای ما از اهمیت بالایی برخوردار است.
ایران نیازی به سخنگو ندارد
ما در مسیر یک توافق احتمالی دو چالش داریم؛ نخست سیگنالهایی است که نشان میدهد آمریکا نسبت به گنجاندن موضوعاتی ورای مساله هستهای به مذاکرات احتمالی اصرار دارد و این امر را میتوان در سخنان وزیر امور خارجه روسیه که بر مساله هستهای به عنوان تنها موضوع مورد بحث تاکید کرده است و همچنین سخنان معاون حقوقی و پارلمانی وزارت امور خارجه و بیانیه پایانی نشست پکن که مضمون مشابهی دارند، مشاهده کرد و چالش بعدی مساله فرمت مذاکراتی است که آمریکا خواهان مذاکره مستقیم و اروپا خواهان عدم حضور روسیه هستند، ما با این دو چالش چگونه برخورد خواهیم کرد؟
اساسا آقای لاوروف یا هر فرد دیگری در موقعیتی نیستند که در خصوص مذاکرات احتمالی آینده نظر بدهد و بگوید چه موضوعاتی باید مطرح شود و چه موضوعاتی مطرح نشود و این تصمیمی است که در داخل کشور اتخاذ خواهد شد و اینکه روسیه نسبت به این موضوع اظهار نظر کند مورد پسند نیست که روسها بخواهند سخنگوی ما شوند.
در خصوص فرمت مذاکراتی نیز من دیدم که در بیانیه پکن به چهارچوب برجام اشاره شده است که فرمت مشخصی دارد، هرچند آقای ترامپ تاکنون بر این امر تاکید داشته که خواهان مذاکرات با فرمت جدید برای توافق جدید است. بنابراین بیانیه پکن نشان میدهد موضع ما با روسیه و چین این است که مذاکرات احتمالی آینده در چهارچوب برجام و فرمت آن صورت گیرد که موضوع خوبی است. همچنین در این مسیر باید ببینیم پاسخ ایران به نامه ترامپ چه خواهد بود و چه مواردی در نامه مطرح شده که آن هم موضوعی تنها مختص به ایران است که چین و روسیه نباید در آن مداخله داشته باشند کمااینکه در مذاکرات روسیه و آمریکا نیز موارد متعددی قطعا مورد بررسی و مذاکره قرار گرفته است و ما باید در این مورد استقلال خودمان را داشته باشیم.
برای دستیابی به منافعمان نباید خودمان را محدود کنیم
اگر موضع ما تاکید بر همان فرمت برجام باشد، با این چالش که اروپاییها حاضر به نشستن پای میز مذاکره مشترک با روسیه نیستند، چگونه مواجه خواهیم شد؟
آیا اروپاییها در روزهای اخیر با روسیه در شورای امنیت دور یک میز ننشستند؟ به زودی زمانی که موضوع مکانیسم ماشه مطرح شود، این کشورها دوباره با روسیه در شورای امنیت در خصوص این موضوع به گفتگو خواهند نشست و در آنجا مسأله قهر مطرح نیست. آیا زمانی که ما در موضوع هستهای با ایالات متحده دور یک میز نشسته بودیم، رابطهمان بهتر از روابط فعلی روسیه و سه کشور اروپایی نبود؟
در حال حاضر، ما با یک مسأله مهم مواجه هستیم و آن مکانیسم ماشه است. مقامات کشور به عدم مذاکره مستقیم با ایالات متحده به دلیل اجرای سیاست فشار حداکثری اشاره کردهاند، اما از سخنان رهبری نیز استنباط نمیکنم که این موضع ابدی است. در حال حاضر، ما مذاکره مستقیم و رودررو با آمریکاییها نداریم، اما تغییر فرمت گفتوگوها امکانپذیر است و هیچ تحول بعیدی وجود ندارد. اگر تفاهم نهایی بر پایه شکلگیری چارچوبی مشابه برجام باشد، ممکن است نماینده دولت ترامپ نیز در این مذاکرات حضور داشته باشد.
نکته مهم این است که برای دستیابی به منافعمان نباید خود را محدود کنیم و باید به یاد داشته باشیم که در حال حاضر جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه از اهمیت بالایی برای ما برخوردار است.