محمد شیری

بازیگر سریال‌های «خاتون» و «تاسیان» گفت: کارگردان جوانی از من برای نقش اول کارش دعوت کرد، من به دفتر آنها رفتم، از من عکس گرفتند، روی بُرد گذاشتند و گفتند یکشنبه برای قرارداد بیایید. اما دیگر تماس نگرفتند، نابازیگر آوردند و گفتند این نقش برای فلان بازیگر مطرح است و نقش را به او فروختند.

محمد شیری در گفت‌وگو با مرزاقتصاد درباره تجربه حضور در سریال «تاسیان» توضیح داد: من نمی‌دانستم که خانم پاکروان دارند سریال می‌سازند؛ یک روز آقایی به من زنگ زد گفت خانم پاکروان سلام رسانده و گفته نقش یک مرد را بازی می‌کنی؟ گفتم حتما و با جان و دل. بعد که قطع شد، با خودم گفتم نقش مرد یعنی چه؟ مگه قرار است نقش زن را بازی کنم.

پاکروان بگوید بیا از جلوی دوربین رد شو، قبول می‌کنم

وی ادامه داد: تینا پاکروان و همسرش اگر زنگ بزنند و بگویند فقط یک پلان بیا و از جلوی دوربین ما رد شو، می‌روم و این کار را انجام می‌دهم چراکه به شدت به کارشان اعتقاد دارم. من و مائده طهماسبی با جان و دل رفتیم و نقشمان را بازی کردیم. هر دو در این سریال خانه‌زاد هستیم و شیرین یک‌جاهایی مرا بابا صدا می‌کند. زندگی این خانواده دست این زن و شوهر است و آنها هم احساس نزدیکی زیادی با این خانواده دارند.

شیری افزود: قسمت هشتم را که تماشا می‌کردم، زار زار گریه کردم. سال‌ها بود گریه نکرده بودم. خانم پاکروان کارش را بلد است.

کار خوب، حاصل پشت‌صحنه خوب است

این بازیگر با بیان اینکه کار خوب، حاصل پشت‌صحنه خوب است، ادامه داد: بابک حمیدیان بسیار به من احترام می‌گذاشت. در اثنای فیلمبرداری «تاسیان»، فیلم مستند من هم ضبط می‌شد. من عوامل مستند را به اتاق گریم بردم، اتفاقا روز تولدم بود و بچه‌ها هم خوشحالی کردند.

وی درباره برخوردها نسبت به خودش در این عرصه گفت: ما کار فرهنگی می‌کنیم و باید از موفقیت هم خوشحال بشویم. من نمی‌خواهم گلایه کنم؛ چراکه مُزد خودم را از مردم گرفتم. در کوچه و خیابان بارها مردم مرا شرمنده می‌کنند.

شیری در پاسخ به علت گزیده‌کار بودنش گفت: بازیگر، یک روز نوکر و یک روز رئیس است؛ نقش کوتاه و بلند ندارد. درباره بعضی نقش‌ها می‌گفتند این نقش به تو نمی‌آید و بازی نکن؛ برای همین مجبور شدم که گزیده‌کار شوم. به هر حال به سنی رسیده‌ام که هر کاری را قبول نمی‌کنم.

دهه ۶۰ می‌گفتند ما به این دنیا آمدیم تا گریه کنیم نه آن‌که بخندیم!

بازیگر مجموعه «سیمای اقتصاد ما» درباره تلویزیون در سال‌های ابتدایی انقلاب گفـت: در دهه ۶۰ آقایی به شبکه دو سیما آمده بود و می‌گفت ما به این دنیا آمده‌ایم تا گریه کنیم نه آن‌که بخندیم! آن زمان آقای کرباسچی رئیس شبکه ۲ بود. از سال ۶۲ تا ۷۲ در سیمای اقتصاد کار کردیم و هنوز برخی تکیه‌کلام‌های آن روزها را مردم به کار می‌برند.

وی افزود: سال ۶۸ که از طرف وزارت ارشاد به پاریس رفتیم، با این سوال از سوی مردم مواجه شدیم که شما تئاتر دارید؟ ما اولین گروهی بودیم که از ایران در جمهوری اسلامی برای هزاره فردوسی به اروپا رفتیم.

چرا خبر مرگ بازیگران را به دروغ منتشر می‌کنند؟

بازیگر نقش سالارخان در مجموعه «شب‌های برره» درباره این سریال محبوب توضیح داد: «شب‌های برره» و «جایزه بزرگ» باعث شدند من دیده شوم. مردم هنوز که هنوز است بخش‌هایی از «شب‌های برره» را برایم می‌فرستند، کاراکتر سالارخان هنوز در اذهان عمومی پررنگ است. دیده‌شدن با «شب‌های برره» برای من خوب بود اما آدم توقع ندارد در حوزه هنر هم بی‌انصافی ببیند.

شیری با اشاره به بی‌انصافی‌ها در حوزه هنر و سینما افزود: برخی از خبر مرگ یک نفر خوشحال می‌شوند، خبر مرگی را که بارها منتشر کردند. قدیم اگر کسی فوت می‌کرد، حاضر نمی‌شدند بروند به خانواده یا عزیزش بگویند. درباره مرگ استاد جمشید مشایخی هم آن‌قدر گفتند و گفتند تا اثر منفی خودش را گذاشت.

بازیگر سریال «خاتون» گفت: در سریال «خاتون» در ۵ سکانس حضور داشتم. وقتی خاتون پخش می‌شد به من می‌گفتند؛ واقعا کارگردان این اثر یک خانم است؟ آدم تعجب می‌کند که اثری با این خشونت را یک زن کارگردانی کرده باشد.

در «ناریا» نقش یک جاعل را بازی می‌کنم

بازیگر «زیرخاکی» درباره حضورش در این مجموعه گفت: پژمان جمشیدی برای «زیرخاکی۴» با من تماس گرفت. اخیرا گفته‌ام که فقط نقش‌های کوتاه بازی می‌کنم.

این بازیگر به سریال «ناریا» که به زودی روی آنتن شبکه یک می‌رود، اشاره کرد و گفت: عنوان «ناریا» ابتدا «خرس سفید» بود و به من یک سکانس نقش دادند. آقای افشار گفت دوست دارم این نقش را زنده کنی. در «ناریا» نقش یک جاعل را بازی می‌کنم. وقتی کارم برای سریال «ناریا» تمام شد، جواد افشار مرا بوسید و گفت داری می‌روی، من چه می‌توانم به تو بگویم. من به نقش‌ها شناسنامه می‌دهم، کوتاهی یا بلندی نقش مهم نیست.

شیری با اشاره به معضل همیشگی فروش نقش در سینما توضیح داد: کارگردان جوانی با من تماس گرفت و با این عنوان که ما جوانیم و دست ما را در عرصه هنر بگیرید و در فیلم ما به عنوان نقش اول بازی کنید، برای من ماشین فرستادند. من به دفتر آنها رفتم، آنجا از من عکس گرفتند، روی بُرد گذاشتند و گفتند یکشنبه برای قرارداد بیایید. با من که تماسی گرفته نشد، فهمیدم که نقش را به کسی فروختند. نابازیگر می‌آوردند و می‌گفتند این نقش برای فلان بازیگر مطرح است، اگر این نقش را می‌خواهید باید پول بدهید و نقش را به او می‌فروشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *