در روزهایی که ترامپ به‌دلیل سیاست‌های تعرفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش تحت‌فشار داخلی بود، ریاض با افزایش عرضه نفت و کاهش قیمت جهانی آن، فشاری نامرئی را از دوش او برداشت. کاهش بهای نفت نه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تنها به ترامپ در مهار تورم و تثبیت بازارهای داخلی کمک کرد، بلکه به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طور غیرمستقیم فشار اقتصادی بر روسیه را نیز تشدید و مسیر مذاکرات اوکراین را هموارتر ساخت.

این «جنگ پنهان قیمت نفت»، در ظاهر اقدامی اقتصادی برای کنترل بازار بود، اما در واقع می‌توان آن را هدیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای سیاسی و راهبردی به رئیس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمهور آمریکا دانست؛ هدیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که سکوت درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش از هر سخنرانی پرطمطراق، معنادارتر بود. در نخستین سفر بزرگ ترامپ در دور دوم ریاست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمهوری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش به خاورمیانه، همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چیز در ظاهر بر مدار سرمایه‌گذاری و توافق‌های دفاعی چرخید: از بسته ۶۰۰‌میلیارد دلاری سرمایه‌گذاری عربستان در آمریکا گرفته تا قرارداد تسلیحاتی ۱۴۲‌میلیارد دلاری که رئیس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمهور ایالات‌متحده با افتخار از آن سخن گفت، اما درمیان این نمایش دیپلماتیک پر زرق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وبرق، یک عنصر کلیدی غایب بود: نفت. سفر ترامپ به عربستان بدون اشاره‌ای مستقیم به نفت‌خام انجام شد، اما نمی‌توان تاثیر این منبع استراتژیک را در پشت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پرده نادیده گرفت. طلای‌سیاه که دهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها اساس روابط راهبردی واشنگتن و ریاض را شکل داده، به‌نظر می‌رسد همچنان در قلب این اتحاد قرار دارد؛ حتی اگر درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش حرفی زده نشود.

پشت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یک لبخند سیاسی

برای دهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، ایالات‌متحده و عربستان‌سعودی بر پایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ منافع مشترک در حوزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ انرژی و امنیت، روابطی مستحکم و البته پیچیده داشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. عربستان تامین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کننده اصلی نفت‌خام برای آمریکا بود و در مقابل، از حمایت اقتصادی و نظامی واشنگتن برخوردار می‌شد. واردات نفت‌خام آمریکا از عربستان در سال‌۲۰۰۳ به اوج خود رسید ‌و به ۲‌میلیون و ۲۰۰‌هزار بشکه در روز رسید، اما با رشد سریع تولید داخلی نفت آمریکا در خلیج‌مکزیک و حوزه‌های شیل، این وابستگی کاهش‌یافت.

در سال‌۲۰۲۴، صادرات نفت‌خام عربستان به آمریکا تنها به حدود ۲۷۵‌هزار بشکه در روز رسید؛ یعنی کمتر از ۱٫۵درصد از کل مصرف آمریکا. این کاهش وابستگی باعث شد برخی سیاستمداران آمریکایی، از جمله جو بایدن، نسبت به ادامه اتحاد با عربستان تردید کنند. بایدن حتی تلاش کرد این کشور را به‌دلیل سابقه حقوق‌بشرش به حاشیه براند، اما ترامپ در جهت مخالف گام برداشت و با سفر نمادین خود به ریاض، پیام واضحی درباره تعهد آمریکا به این شراکت فرستاد.

هدیه بدون امضا

نکته مهم، زمان‌بندی سفر ترامپ بود، درحالی‌که کاخ‌سفید به‌دلیل سیاست‌های تجاری و تعرفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای خود در معرض انتقاد شدید قرار داشت، عربستان بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سر و صدا تصمیم به افزایش تولید نفت گرفت. اقدامی که قیمت‌ها را پایین کشید و فضای اقتصادی آمریکا را آرام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر کرد. این موضوع، اگرچه علنا عنوان نشد، اما می‌تواند نقش اصلی در تسهیل سفر ترامپ ایفا کرده‌باشد. اوپک، تحت‌رهبری عربستان و متحدانش در چارچوب اوپک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پلاس تصمیم گرفته‌اند تولید نفت را از ژوئن مجموعا ۴۱۱‌هزار بشکه در روز افزایش دهند؛ آن‌هم در بازاری که از نظر عرضه اشباع شده بود و چشم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انداز تقاضا به‌دلیل جنگ تجاری آمریکا در حال تضعیف بود، در نتیجه قیمت نفت از حدود ۸۲ دلار در ابتدای سال‌به حدود ۶۰ دلار در ماه مه سقوط کرد و در حال‌حاضر در سطح ۶۵دلار قرار دارد. این تصمیم در ظاهر عجیب بود، اما با درنظرگرفتن شرایط سیاسی آمریکا و نیاز ترامپ به آرام‌کردن بازار، معنای متفاوتی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یابد: هدیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای نفتی از ریاض به واشنگتن.

یک تیر و چند نشان

نزول بهای نفت چند مزیت برای ترامپ به‌همراه داشت:

۱- کاهش فشار تورمی: با توجه به تعرفه‌های گسترده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ترامپ بر کالاهای وارداتی، احتمال افزایش قیمت‌ها و ایجاد تورم جدی وجود داشت. کاهش قیمت انرژی کمک کرد تا بخشی از این فشار خنثی شود.

۲- افزایش اهرم فشار در پرونده اوکراین: روسیه، به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدت وابسته به درآمدهای نفت و گاز است. سقوط قیمت نفت، فشار مالی مضاعفی بر مسکو وارد کرد و می‌توانست به تسهیل مذاکرات صلح کمک کند. ترامپ در تاریخ ۵ مه گفت: «با قیمت فعلی نفت، ما در موقعیت خوبی برای رسیدن به توافق هستیم؛ روسیه خواهان توافق است.

۳- جبران کمبود عرضه از سوی ایران و ونزوئلا: با تشدید تحریم‌ها علیه تهران و کاراکاس، نگرانی‌هایی درباره کاهش عرضه نفت وجود داشت، اما افزایش تولید عربستان توانست این کمبود را جبران کند و ثبات نسبی در بازار ایجاد کند.

مصالحه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای با بهای سنگین؟

با این حال، اقدام عربستان برای راه‌اندازی جنگ قیمت، خالی از هزینه نبود. این کشور که خود به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدت وابسته به درآمدهای نفتی است، با کاهش قیمت‌ها، درآمد صادراتی خود را نیز کاهش داد، اما شاید محمد بن‌سلمان با ارزیابی سود و زیان به این نتیجه رسیده که پشتیبانی سیاسی آمریکا، به‌ویژه در آستانه اجرای پروژه جاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طلبانه چشم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انداز ۲۰۳۰، ارزش این فداکاری را دارد. در عین حال، افزایش عرضه در بازاری که تقاضا در حال تضعیف است، ریسک بزرگی برای ثبات قیمت‌ها محسوب می‌شود. برخی تحلیلگران این حرکت را تلاشی برای تنبیه اعضای اوپک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پلاس به‌دلیل نقض سهمیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های تولید تعبیر کرده‌اند، اما حتی اگر این انگیزه هم وجود داشته‌باشد، هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زمانی تصمیم عربستان با سفر ترامپ و نیاز سیاسی او، نمی‌تواند تصادفی تلقی شود.

در سایه نفت، در متن سیاست

آنچه سفر اخیر ترامپ به عربستان را از سایر سفرهای رسمی متمایز می‌سازد، نه لزوما قراردادهای‌میلیارددلاری سرمایه‌گذاری یا دفاعی است، بلکه غیبت معنادار نام «نفت» در بیانیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و گفت‌وگوهای رسمی میان دو کشور است؛ غیبتی که بیش از آنکه به‌معنای نادیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انگاشتن باشد، نشانی از نهادینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدن نفت در بطن روابط استراتژیک ریاض و واشنگتن است. نفت در این معادله، به سخن گفتن نیازی ندارد؛ زیرا همواره به‌عنوان زیرساخت پنهان تصمیمات کلان سیاسی، اقتصادی و امنیتی دو طرف ایفای نقش‌کرده و همچنان می‌کند؛ در واقع سفر ترامپ اگرچه ظاهرا بر پایه مشارکت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سرمایه‌گذاری و تقویت مناسبات دفاعی طراحی‌شده بود، اما در عمل‌ یکی از مهم‌ترین دستاوردهای آن چیزی بود که هرگز به زبان نیامد: هماهنگی پشت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پرده ریاض برای کاهش قیمت جهانی نفت در زمانی‌که رئیس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمهور آمریکا بیش از هر زمان دیگری برای کاهش تورم و مهار انتقادات داخلی نیازمند آن بود.

عربستان با بهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری از نفوذ دیرینه خود در بازار جهانی نفت و نقش محوری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش در اوپک‌پلاس، عملا به ترامپ کمک کرد تا تبعات تورمی سیاست‌های تعرفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش را کاهش دهد و در عین حال، از فشار اقتصادی مضاعف بر رقبایی همچون روسیه بهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برداری کند. طلای‌سیاه، این‌بار نه با انفجار چاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها یا امضای قراردادهای آشکار، بلکه با سکوت و کاهش هدفمند قیمت‌ها، سیاست جهانی را تحت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تاثیر قرارداد. به بیان دیگر، عربستان هدیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌صدا اما پرقدرت به رئیس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمهور آمریکا تقدیم کرد؛ هدیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که نه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تنها ارزش ژئوپلیتیک داشت، بلکه در تحقق اهداف داخلی و بین‌المللی ترامپ نقش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آفرین بود. نفت، اگرچه در ظاهر غایب بود، اما در واقع در متن تمام معادلات سیاسی این سفر حضور داشت؛ حضوری که همان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قدر تاثیرگذار بود که ناپیدا.