حضور حاجی فیروزها در خیابانها و کوچهها با سیاهی صورت و سرخی لباس آمدن بهار را نوید میدهد و آنها که در فرهنگ عامیانه پیامآور نوروز و سال جدید هستند اما این سالها بیشتر کسب درآمد و معیشت انگیزه اصلی آنها برای آمدن به خیابان است.
به گزارش مرز اقتصاد ؛هفته اول اسفند که هنوز خبری از خریدهای نوروزی و آمدن بوی بهار نیست اما حاجی فیروزها از همین روزها به خیابانها میآیند. لباسهای قرمز و صورتهای سیاه حاجی فیروز همیشه نویدبخش عید و نوروز است اما از چند سال گذشته این فلسفه وجودی نیز رنگ و بویی دیگر گرفته است. برخی از حاجی فیروزها حتی با دستگاه کارتخوان به خیابان میآیند.
دلش غمگین است صورتش که رنگ سیاه بر آن مالیده هم مانند همه زندگی پُر از غم و غصهاش سیاه میماند. زندگی را از دید خودش زیبا نمیبیند چون چند سال است به دلیل مشکلات اقتصادی و شرایط نامناسب زندگی مجبور به از دست دادن شغلش شده و تاکنون هم نتوانسته بخاطر مشکل جسمی که دارد شغلی را اختیار کند.
میگوید: از دوستان، اقوام و فامیل هر ماه مبالغی به دستم میرسد و یکی از نهادهای حمایتی نیز مبالغ ناچیزی در اختیار من قرار میدهد اما کفاف زندگیام را نمیدهد. روزهایی همچون عید نوروز زمان مناسبی برای جمعآوری بخشی از هزینههای زندگی است. چون صورتم را سیاه میکنم دیگر کسی مرا نمیشناسد و همین باعث شده که به هر فردی برای کمک دست نیاز دراز میکنم.
چنین شرایطی را اصلا دوست ندارم اما چه باید کرد توان فعالیت ندارم، همسرم هم در خانه مردم کار میکند تا شاید بخشی از نیازهای زندگی تامین شود اما بازهم به دلیل ناچیز بودن این مبالغ از تامین مخارج با دو فرزند عاجز هستیم. عید نوروز را به خاطر کسب درآمدی مناسب با لباس حاجی فیروز دوست دارم.
صدای تنبک حاجی فیروز نوای نوروز میدهد
از گذشته تا به امروز، فردی با لباسی سرخ، صورتی سیاه، تنبکی در دست و کلاهی زرین بر سر را چند روز پیش از عید نوروز در خیابانها میدیدم اما چندین سال است که حاجی فیروزها هم زودتر از موعد به خیابان میآیند
دیگر صدای تنبک و شعرهای زیبای حاجی فیروزه، سالی یک روزه ارباب خودم سامبولی بلیکم آن نوای عید نوروز را به همگان نمیدهد چون روند آنها تغییر کرده است. حاجی فیروز هم به فکر معیشت زندگی است. شرایط اقتصادی و زندگی روزمره حاجی فیروزها را هم اقتصادی کرده تا برای یک لقمه نان به خیابان بیایند.
از گذشته تا به امروز، فردی با لباسی سرخ، صورتی سیاه، تنبکی در دست و کلاهی زرین بر سر را چند روز پیش از عید نوروز در خیابانها میدیدم اما چندین سال است که حاجی فیروزها هم زودتر از موعد به خیابان میآیند گویا بساط کردن در خیابان را برای لقمهای نان در این روزها میجویند.
شادی و لبخند روی لبان حاجی فیروز و با رقصهای مردان و کودکان در خیابان چنان شادی در دل مردم ایجاد میکند که نوای عید را به همین زیبایی از صدای تنبک حاجی فیروز میشنوند. کاش همه حاجی فیروزها فقط برای نوید عید چند روز قبل از سال جدید به خیابان میآمدند اما این سالها مرام حاجی فیروزها هم فرق کرده است.
برخی حتی زیر لباس زیبای قرمزشان کارتخوان دارند تا از این طریق چند صباحی که به عید نوروز مانده کاسبی برای گذران امور زندگی خود داشته باشند. حتی وقتی به آنها میگوییم که پولی برای کمک نداریم در سریعترین زمان ممکن کارتخوان را نشان میدهند. این همان چیزی را نشان میدهد که حاجی فیروز هم اقتصادی شده است.
حاجی فیروزهای شهر زمانی فقط مردان بلندقامت و سیاهچرده بودند اما این روزها کودکان هم در این لباس زیبا دستی به آتش میزنند و ساعاتی با رقص و شادابی در خیابانها حضور دارند تا حداقل بتوانند از این طریق نان شبی را تامین کنند و زندگی خود را بگذرانند اما زیبایی که حضور این کودکان دارند به اندازه جذابیت حضور مردان نیست زیرا کودکان با رقص زیبا و صورت ظریف خود زیبایی خاص به جلوه حاجی فیروزها میدهند.
نوای خوش حاجی فیروز
حاجی فیروز چهره و شخصیتی افسانهای در فولکلور ما ایرانیان در گذشته بوده و هست که در نخستین روزهای سال جدید در کنار عمو نوروز به شهرهای مختلف میروند و از آمدن نوروز خبر میدهند
حاجی فیروزهای زمانه در گذشته تاکنون هرچند این روزها تنبک آنها نوای تلخ نداری را میزند اما همیشه برای همه ما نوایی خوش از این تنبک به امید نوروزی زیبا را داده است. سال نو اگرچه روزهای زیبا را برای همه مردم به دنبال دارد حاجی فیروز این زیباییها را دوچندان میکند. چون میرقصند، تنبک میزنند و شادی میکنند.
مردم زمانی که نوای شادی را میشنوند دلشان شاد میشود. پس حاجی فیروزها هم میتوانند با وجود دل غمگینی که خودشان دارند مردم را به سمت شادی و نشاط سوق دهند. خواندن اشعار ماندگار از حاجی فیروزها هیچ گاه قدیمی نمیشود و هر روز که میشنویم برای ما جذابتر و زیباتر است.
حاجی فیروز چهره و شخصیتی افسانهای در فولکلور ما ایرانیان در گذشته بوده و هست که در نخستین روزهای سال جدید در کنار عمو نوروز به شهرهای مختلف میروند و از آمدن نوروز خبر میدهند. مردی لاغر اندام و سیاهچرده همراه با کلاه کلهقندی و گیوههای نوک تیز با لباسی قرمز که با در دست داشتن تنبک و دایره زنگی با رقص و خواندن آوازهایی زیبا، نوید عید را به همگان میدهند.
برخی از آوازهای شیرین حاجی فیروزها که هرگز از خاطر ما نخواهد رفت و همچنان شیرین و زیبا است. همیشه در خاطرات همه ما خواهد ماند و همه ما با این سرودههای حاجی فیروز زندگی کردهایم.
بشکن بشکنه بشکن
من نمیشکنم بشکن
اینجا بشکنم یار گله داره
اونجا بشکنم یار گله داره!
این سیاه بیچاره چقد حوصله داره
حاجی فیروزه، سالی یه روزه
همه میدونن منم میدونم عید نوروزه
ارباب خودم سامبولی بلیکم
ارباب خودم سرتو بالا کن
ارباب خودم منو نگاه کن
ارباب خودم یک لطف به ما کن
ارباب خودم بزبز قندی
ارباب خودم چرا نمیخندی؟
به امید روزهایی زیبا برای همه حاجی فیروزهای شهرمان که همیشه بخندند و شاد باشند.