«کتاب گردان» اثر کارستن هن که با ترجمه مهشید میرمعزی وارد بازار نشر ایران شده است، روایتی روان از زندگی یک مرد مسن که کتابها را خود شخصا به در خانه مشتریان وفادار کتاب فروشی میبرد.
«میگویند کتابها خوانندگان خود را پیدا میکنند ولی گاهی به کسی نیاز دارند که راه را به آنها نشان دهد در آن روز حول و حوش اواخر تابستان در کتاب فروشی ای با نام کنار «دروازه شهر» هم چنین بود. اگرچه دروازه شهر یا به عبارتی باقی ماندههایش که اکثر شهروندان آن را اثر هنری جسورانهای می دانستند، سه چهارراه دورتر از کتاب فروشی قرار داشت». این آغاز رمان «کتاب گردان» است که کارل ۷۲ ساله در آن کار میکند و هر روز کتابها را شخصا به در خانه مشتریها میبرد.
«زن لبخندی پرمهر به او زد گویی کارل را ملغمه ای از تمام مردان جذابی دید که هنگام مطالعه کتابهایی که در طول سال ها به او توصیه کرده بود عاشقشان شده بود، در حالی که کارل شبیه هیچ یک از آنها نبود. قبلاً شکمش کمی بزرگ بود ولی به مرور زمان شکمش هم درست مثل موهای سرش ناپدید شد گویی قرار گذاشته بودند که با هم او را ترک کنند. حالا در هفتاد و دو سالگی لاغر اندام بود و همچنان لباسهای قدیمی اش را می پوشید که به تنش بسیار بزرگ بودند. رئیس قبلی اش به او می گفت که در این بین به نظر میرسد فقط از کلمات و کتاب ها تغذیه میکند و این ها هم به قدر کافی کربوهیدرات ندارند. کارل هم همیشه جواب می داد در عوض محتوا و جوهر دارند». صفحه ۱۸
«حال در این کتاب فروشی سؤالی مطرح شد که اصولاً کتاب فروشیها برای آن وجود دارند میتوانید کتاب خوبی به من توصیه کنید؟ سؤالکننده اورزل شفر، دقیقاً میدانست کتاب خوب چه ویژگیهایی دارد. اول اینکه هر کتاب خوب چنان برایش جذابیت داشت که در تختخواب و تا وقتی چشمهایش بسته میشدند آن را میخواند. دوم اینکه سه یا بهتر از آن چهار بار او را به گریه میانداخت. سوم اینکه کمتر از سیصد و البته به هیچ وجه بیشتر از سیصد و هشتاد صفحه نداشت و چهارم هم اینکه جلدش سبز نبود نمیشد به کتابهایی با جلد سبز اعتماد کرد. تجربه تلخی که بارها مزهاش را چشیده بود.».صفحه ۱۶.کتابفروشی مشتریان خاصی هم داشت اما کارل همیشه میداند مشتریانش از چه کتابی خوششان میآید.
این کتاب به قلم هِن در سال ۲۰۲۰ منتشر شد و ششمین کتاب پرفروش همان سال بود. این کتاب تا زمان ترجمه اش به مدت ۸۶ هفته در لیست مشهور کتابهای پرفروش نشریه اشپیگل قرار داشت. هر فصل این رمان، نام یکی از شاهکارهای ادبی جهان (بیشتر فرانسوی) را بر خود دارد که مشخصات آن جز یکی (کلمات) در همان صفحه پانویس شده است؛ «مردم مستقل» اثر آلدور لاکسنس، «بیگانه» نوشته آلبر کامو، «سرخ و سیاه» اثر استاندال، «آرزوهای بزرگ» نوشته چارلز دیکنز، «کلمات» اثر ژان پل سارتر، «مسیرها» کتابی از رابرت دیویدسن، «سفر به انتهای شب» نوشته لویی فردینان سلین.
هن در این رمان پیامهایی پنهان کرده است که فقط برای عاشقان کتاب جذابیت ندارد. مخاطب از اولین کلمات متوجه شیوه روان و تجسم پذیر روایت کردن نویسنده شده و به این ترتیب با کارل (کتاب گردان) در گردشهای روزانه اش همراه و با مشتریهای هم آشنا میشود و شاید حتی خود را به جای یکی از آنها تصور کند. هن در رمان نشان میدهد که کتابها نه تنها انسانها را به هم نزدیک و آنها را با هم مرتبط میسازند، بلکه راهی پیش پایشان میگذارند که تا مدتی کوتاه از تکرارها و روزمرگی فرار کنند و تنهاییشان را به دست فراموشی بسپارند.
اما این تمام ماجرا نیست؛ صاحب کتاب فروشی بازنشسته میشود و دخترش به کارل اعلام میکند که زونگر به خدمات او نیازی ندارد. او متوجه میشود بدون کتابها و مشتریانش چقدر تنهاست.
کارستن سباستیان هن، متولد ۲۹ اکتبر ۱۹۷۳ در کلن، نویسنده، نمایشنامه نویس و روزنامه نگار آلمانی است. کتابهای او تاکنون به زبانهای هلندی، ایتالیایی، فرانسوی، اسپانیایی، چکی و انگلیسی ترجمه شده اند. او در سال ۱۹۹۸ اولین برنده جایزۀ سلم پوئتری بود، همچنین جایزه فرهنگی شهر هورت و همچنین جایزه فرهنگی ناحیه راین ارفت را از آن خود کرده است.
هن در این کتاب مسائلی چون سرنوشت شخصی انسانها، دوستی، تنهایی و فقدان را نشانه میگیرد.
رمان کتاب گردان با ترجمه مهشید میرمعزی در ۲۴۸ صفحه توسط نشر افق منتشر شده است.