مترجم کتاب «سوسکها» با اعلام اینکه کشتار بزرگ رواندا محصول تحمیل مفهوم مدرن مرز در جایی که است که قومیتها با آن موافق و برای آن آماده نیستند، گفت: هرجایی که یک قومیت بزرگتر و اکثریت است و منابع را در اختیار دارد به دیگری خشونت میکند، در حالی که اگر دو قوم قوی و باهم متحد باشند، مجبور نخواهند بود به همه گفتههای فرانسویها عمل کنند.
حمید هاشمی در گفتوگو با مرزاقتصاد _ درباره کتاب «سوسکها» نوشته اسکولاستیک موکاسونگا توضیح داد: همه زنان و افرادی که به سیاست خارجی علاقه دارند باید این کتاب را بخوانند، زیرا این کتاب بزرگترین جنایتهای تاریخ منطقه افریقا و دوران معاصر را بیان میکند. این کشتار در زمانی محدود موجب مرگ تعداد فراوانی از مردم شد، اما در جایی درج نشده است.
این کتاب بزرگترین جنایتهای تاریخ منطقه افریقا و دوران معاصر را بیان میکند
مترجم کتاب «سوسکها» با اشاره به اینکه در تاریخ تا حدی به کشتار مسلمانان در چین، آلبانی و یوگسلاوی پرداخته شده است، ادامه داد: کمتر کسی است که چیزی درباره رواندا (این کشور اندکی پایینتر از استوا قرار دارد و با اوگاندا، تانزانیا، بوروندی، و جمهوری دموکراتیک کنگو مرز مشترک دارد) شنیده باشد، حتی مردم نمیدانند که این کشور کجا است. این نبود شناخت مختص مردم ایران نیست و سایر کشورها هم اطلاعی از آنچه در رواندا اتفاق افتاده است، ندارند.
او با اعلام اینکه کشتار بزرگ رواندا محصول تحمیل مفهوم مدرن مرز در جایی که است که قومیتها با آن موافق و برای آن آماده نیستند، گفت: در نتیجه مرزبندی، زندگی نویسنده و هزاران نفر به شکل ناگهانی دچار تغییر میشود. در واقع هرجایی که یک قومیت بزرگتر و اکثریت است و منابع را در اختیار دارد به دیگری خشونت میکند، در حالی که اگر دو قوم قوی و باهم متحد باشند، مجبور نخواهند بود به همه گفتههای فرانسویها عمل کنند.
این مترجم با اشاره به اینکه تا قبل از حمله فرانسویها به رواندا، دو قوم بزرگ «توتسی» و «هوتو» کنار هم زندگی میکردند، گفت: وقتی نقشه جهان بعد از جنگ جهانی اول به شکل فاجعهباری تغییر پیدا کرد خطوطی به نام مرز کشورها کشیدهشد، در حالی که افراد در صلح هزاران سال کنار هم زندگی میکردند. از وقتی این مرزها به نام کشور مشخص شدند، مردم هر کشور مجبور بودند که بر سر منابع که تا قبل از آن به شکل مشترک استفاده میکردند، با هم جنگ کنند؛ تا قبل از آن هر قومی در هر جایی زندگی و از منابع طبیعی منطقه استفاده میکرد.
تمام این کشتار در سکوت و بیتفاوتی کامل اتفاق میافتد
هاشمی با بیان اینکه داستان سختیهای مردم رواندا را باید به عنوان برگی از تاریخ معاصر خواند، ادامه داد: باید توجه داشت که میلیونها نفر مانند نویسنده، قربانی خشونت شدند. خشونتی که در آن مردم بادست خالی و با سلاحهای بومی یکدیگر را دریدند و تکهتکه کردند.
چهره دو قوم «توتسی» و «هوتو» با هم تفاوت بسیار داشت و همین موجب میشد هر کدام در هرجایی به سرعت شناسایی شوند
به گفته این مترجم بر اثر اختلافی که میان دو قوم بزرگ «توتسی» و «هوتو» شکل میگیرد، در زمانی کوتاه، تعداد بسیار بالایی مردم کشته میشوند. باید توجه کرد دیکتاتور یا حکومتی این اقدام را انجام نداده است. در حالی که چنین کشتاری اصلا مورد توجه قرار نمیگیرد و کسی درباره تاریخ کشور رواندا چیزی نمیداند. تمام این کشتار در سکوت و بیتفاوتی کامل اتفاق میافتد.
به گفته او چهره دو قوم «توتسی» و «هوتو» با هم تفاوت بسیار داشت و همین موجب میشد هر کدام در هرجایی به سرعت شناسایی شوند و امکان اختفا نداشته باشند. توتسیها رنگ پوست تیره، صورت گرد و بینی بزرگ و گردی دارند موهای آنها مجعد است؛ اما هوتوها صورتهای کشیده، بینی بزرگ و استخوانی و چشمهای درشت دارند و موهای آنها صاف است.
هاشمی با اشاره به ارتباط دوستانه قدرتمندی که بین اعضای روستا وجود دارد، گفت: روستاییان مانند همه تمدنهای سنتی تلاش خود را میکنند تا نویسنده کتاب را در سنین نوجوانی به مدرسه خوب بفرستند که هزینه زیادی دارد. دختر بینوا هم انگیزه پیدا میکند تا هرمصیبتی را تحمل کند و هر رفتاری را به جان بخرد تا بتواند درس بخواند. ولی وقتی قتل و غارت شروع میشود میبینیم فرانسویهایی که به رواندا رفتند و مردم آن منطقه را مسیحی کردند، در زمان سختی خیلی راحت آنها را ترک میکنند. در حالی که سالها به اسم مدیریت، امنیت، پیشرفت و آبادانی تمام منابع منطقه را غارت میکنند ولی موقع بروز مشکل مردم را رها میکنند.
فرانسویها مردم را مجبور به کاشت قهوه میکنند
هاشمی با تاکید بر اینکه نویسنده کتاب «سوسکها» از ابتدا با رنجها، خشونتها و سختیهای کشتار مردمی از نزدیک مواجه شده است، ادامه داد: او از نزدیک شاهد کشتار مردم و حتی اعضای خانواده خود بوده است. نویسنده در خانوادهای دهقان متولد شده است و با پدرش ارتباط نزدیکی دارد. خانههای روستا دستساز است و اطراف آن خاکی است. چیزهایی در زمین اطراف خانه کشت میکنند، اما شرایط تغییر میکند.
وقتی مادرش به او میگوید به خاطر جوانی و فررزندت از اینجا برو، او با خداحافظی دردناکی قومش را ترک میکند
مترجم کتاب «عصر تاریکی» درباره زمانی که فرانسویها به رواندا حمله میکنند، توضیح داد: فرانسویها به مردم بومی میگویند حق کاشت هیچ محصولی جز قهوه را در خاکهای اطراف خانههایشان ندارند. در حالی که نگهداری قهوه کار سختی است در برابر موز که گیاه بومی آن منطقه است و مردم با اشتیاق آن را تولید میکنند، زیرا مردم رواندا همه نوع غذایی با استفاده از موز میپزند. همانطور که در منطقهای که خرما وجود دارد از آن در زمینههای گوناگون استفاده میکنند.
به گفته او، نویسنده کتاب ازدواج میکند و با همسرش به کشور دیگر میرود، از جنگ و پس لرزههای آن دور میماند؛ اما نمیتواند تحمل کند عمر و خانواده و دوستانش در رواندا هستند، پس باز میگردد، خود را به سختی به خانواده و قومش میرساند، اما میبیند افرادی که تا به آن روز با او خیلی نزدیک و با او همه چیز یکی بودند، به جاسوس تبدیل میشوند و نمیتواند با آنها حرف بزند. وقتی مادرش به او میگوید به خاطر جوانی و فررزندت از اینجا برو، او با خداحافظی دردناکی قومش را ترک میکند. این داستان عمانگیز واقعی است.
برای ترجمه و انتشار با نویسنده مذاکره کردم
این مترجم درباره چرایی نامگذاری کتاب با عنوان «سوسکها» توضیح داد: سوسکها Cockroaches نامی نژادپرستانه است که وقتی نویسنده برای تحصیل به کشور دیگری مهاجرت میکند، متوجه میشود که او را با این نام خطاب میکنند. مانند اسمهای زشتی که روی کولیها، سیاهپوستان و یهودیان میگذارند.
او با تاکید بر اینکه اسکولاستیک موکاسونگا نویسنده کتاب «سوسکها» در حوزه ادبیات تحصیلات کرده است، افزود: این مساله به جذابیت کتاب کمک کرده است، کتاب به زبان فرانسوی نوشته شده است اما در انتشارات وزن دنیا آن را از انگلیسی به فارسی ترجمه کردیم. همچنین با نویسنده کتاب در شبکههای اجتماعی مذاکره کردم و با توجه به اینکه ایران توانایی پرداخت تمام و کمال حقوق مولف را ندارد و محدود بودن گستره استفاده از زبان فارسی ترجمه و انتشار کتاب در ایران را با اشتیاق پذیرفت.