۳ عبارت که مصداق فریب روانی هستند

به گزارش مرزاقتصاد  _ دستکاری روانی نوعی تأثیرگذاری فریبکارانه است که هدف آن تغییر ادراک دیگران و گاها با هدف تغییر رفتار دیگری،به نفع فرد دستکاری‌کننده، بطور غیرمستقیم است. این کار معمولاً شامل تاکتیک‌های فریبکارانه، تهدید، یا سوءاستفاده از اعتماد و احساسات دیگران می‌شود.

فریب روانی باعث می‌شود فرد واقعیت احساسات خود را زیر سوال ببرد. فریب روانی ممکن است فرد را گیج کند و باعث شود حتی عقل خود را زیر سوال ببرد. در در فریب روانی حس واقعیت فرد تضعیف می‌شود و در انواع روابط ممکن است اتفاق بیفتند. بسیاری از اوقات، فریب روانی به شکل ناهشیار انجام می‌شود و حتی فردی که دیگری را فریب می‌دهد از این کار خود آگاه نیست. در اینجا به برخی از رایج‌ترین عبارات آن اشاره می‌شود. به این نکته توجه داشته باشید که جملات زیر لزوما به معنای فریب روانی نیستند اما بسیاری از اوقات این کارکرد را دارند.

“تو خیلی حساس هستی”

معنی آن چیست: فرد فریب‌دهنده رفتار آزاردهنده خود را کم اهمیت جلوه می‌دهد و به شما این احساس را می‌دهد که مشکل احساسات شماست، نه اعمال او.

مثال: رزا از همسر خود به خاطر شوخی بی‌رحمانه‌ای با او در مقابل دوستان‌اش ناراحت می‌شود و همسر او به جای عذرخواهی چشمانش را گرد می کند و می گوید: “تو خیلی حساسی، این فقط یک شوخی بود.”

نحوه پاسخگویی: “من حق دارم احساسات خود را داشته باشم. فقط به این دلیل که برای شما آزاردهنده نبود، به این معنی نیست که برای من آزاردهنده نبود.”

این پاسخ به وضوح بیان می کند که احساسات شما معتبر هستند و کوچک کردن آنها قابل قبول نیست.

“همه با من موافقند”

معنی آن چیست: فرد می خواهد شما را با ایجاد این احساس که کسی در کنار شما نیست منزوی کند.

مثال: سارا به خواهرش لورن، می گوید که احساس می کند از برنامه های خانوادگی کنار گذاشته شده است. لورن پاسخ می دهد: “نه اینطور نیست، همه فکر می کنند که تو بیش از حد واکنش نشان می‌دهی، این فقط من نیستم.”

نحوه پاسخگویی: “تا زمانی که آنها مستقیماً این را گفته باشند، من تصور نمی کنم دیگران چه فکری می کنند. من به شما می گویم که چه احساسی دارم و این مهم است.” این پاسخ شما را از گرفتار شدن در نظرات گروهی خیالی باز می دارد و مکالمه را دوباره بر دیدگاه شما متمرکز می کند.

“تو بیش از حد به این موضوع فکر می کنید”

معنی آن چیست: فرد در تلاش است به جای رسیدگی به نگرانی های شما، آنها را رد کند.

مثال: جردن به شوهرش کالب، می گوید که او احساس می کند اخیراً از او دور شده است. کالب آهی می کشد و می گوید: “تو داری به این موضوع فکر می کنی. همه چیز خوب است.”

نحوه پاسخگویی: “من این را مطرح می کنم زیرا برای من مهم است. رد کردن آن باعث از بین رفتن آن نمی شود.”  این پاسخ بر نگرانی شما تمرکز می کند و مرزی را برای بی اعتبار شدن تعیین می کند.