شاعر برجسته شیرازی، در نظر گرفتن فاکتور‌های به‌روز بودن نسبت به حوادث جاری در جامعه، باورداشتن و پایبندی به دیدگاه‌های انقلابی را از جمله موضوعات مهم انتخاب اشعاری عنوان کرد که در حضور مقام معظم رهبری خوانده می‌شوند.
غلامرضا کافی که هفته گذشته برای چهارمین بار در حضور مقام معظم رهبری به شعرخوانی پرداخت، در گفتگو با خبرگزاری فارس در شیراز، برگزاری چنین آیینی را نشانه توجه مقام معظم رهبری به شعر و شاعری عنوان کرد. وی با بیان اینکه بیش از ۱۰ بار در این محفل حضور یافته و برای چهارمین بار شعرخوانی کرده است، اظهار داشت: معمولا در این محفل تلاش بر این است که موضوعات به‌روز و مبتلا‌به جامعه در انتخاب اشعار مدنظر قرار گیرد. عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز در بخش زبان و ادبیات فارسی افزود: لذا شعر امسال بنده نیز در مورد عفاف و حجاب بود که این روزها یکی از مسائل جاری و مهم جامعه ماست چنانچه مقام معظم رهبری خود طی روزهای گذشته درباره این موضوع صحبت کرده بودند. کافی ادامه داد: به طور کلی جلسات شعرخوانی با حضور مقام معظم رهبری بر دو محور استوار است که یکی از آنها روزآمدی و جریان‌های جاری جامعه است و فعالیت هنری یک سال گذشته شاعرانی که در این جلسه حضور می‌یابند باید در همراهی با جریانات روز جامعه باشد. وی محور دوم را باورمندی و پایبندی به موضوعات و دیدگاه‌های انقلاب اسلامی عنوان کرد و افزود: این جلسه پنج ساعت به طول انجامید، پنج ساعت در این شرایط با زبان روزه پای صحبت شاعران نشستن نشان از توجه و اهمیت حضرت آقا به شعر و شاعری است. این شاعر برجسته شیرازی که استاد دانشگاه بوده و بیش از ۴۰ سال است که در حوزه شعر و شاعری فعالیت دارد و اشعار مختلفی را در زمینه‌های متفاوت از جمله موضوعات روز جامعه همچون حادثه تروریستی، حرم شاهچراغ(ع)، اغتشاشات اخیر، عفاف و حجاب و … سروده است، شعرخوانی در محضر مقام معظم رهبری را اتفاقی خوشایند و توفیقی جهت ادامه فعالیتش عنوان و ابراز امیدواری کرد که در سال‌های آتی نیز سعادت شعرخوانی در حضور مقام معظم رهبری را داشته باشد.     می خواهم این که آیینه جان ببینمت کاری نکن که آینه گردان ببینمت پوشیده باش در دل من، مثل رازِ عشق باری چه حاجت است نمایان ببینمت ای گوهر نفیس، نَفَس در هوس مَزن در پرده باش تا که درخشان ببینمت زیبایی ات حَراج، به بازارِ تن مَباد پوشیده باش تا که فقط جان ببینمت لطف خداست این که لطیف است خلقتت حیف است این که بَرده ی شیطان ببینمت گوهر به حُقّه ی صدف آسوده خاطر است ایمن ز حُقّه بازی دوران ببینمت سخت است بَر تو تا گِرِهِ سُستِ روسَری می آید این که سخت پشیمان ببینمت چشم هوس فرا نرود از حصار جسم تا کی اسیر چشم هوس ران ببینمت دلشوره ام فقط نه به موی پریش توست آشفته ام که باز پریشان ببینمت زن زندگی ظرافت و زیبایی‌ات به جا کی در مقام شامخ انسان ببینمت فرق است در ترانه ی تاریکِ چَرت خوان، یا در بیانِ روشن قرآن ببینمت خواهی که زیر خواهش راعیل له شوی، یا در شکوه دختر عِمران ببینمت؟ دین هَرزه، چند در پیِ ناقورِ این و آن؟ آزاده باش تا که مسلمان ببینمت در اختیار توست که دوزخ نشین شوی یا در بهشت و سبزه ریحان ببینمت گُردآفریدِ عصر تویی، دخت نامدار بر تارکِ تَبارکِ ایران ببینمت ای دختر عزیز من ای غنچه ی بهار! چون بوی گل درآی که پنهان ببینمت ای گل به لاله‌های وطن خیره شو، مباد شرمنده ی مرام شهیدان ببینمت‌‌ پایان پیام/ن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *